بگو وقتی شما میاید اینجا من اصلا راحت نیستم لطفا فردا شب نیاین که من میخوام برم خونه خواهرم یا برادرم شام دعوتم کردن شب همونجا میمونم
عزیزم اونا لطف می کنند نمی خوان شب تو خونه تنها باشی .چرا فکر می کنی از روی بدبینیه .از روی احساس مسئولیتیه که فکر می کنند در قبالت دارند . به جای اینکه ازشون سپاسگزار باشی ، ناراحتی که چرا به احترامت ، مادر شوهرت مجبوره از آرامش خودش بگذره و نزاره تو خوف شب دلت بلرزه .
حالا بچه هم همراهش باشه مشکلش چیه؟ از نجاست می ترسی؟ که همه چیز با آب پاک میشه . برای استفاده از پماد هم برو کارت تو حمام انجام بده .ولی اگه با حضورشون مشکل داری اون موضوعش جداست .نهایت یک هفته تا ده روز هم پیشت باشه ایرادش چیه ؟
از اینکه بخواد شب هم اطراف خونه بگرده موضوع جدیدی نیست که ناراحت بشی .خیلی از خانواده ها برای اینکه دلشون قرص باشه و نگران سلامتی طرف نباشن همین کار می کنند .
همسایه ما خواهرش گفت نمی خوام شب کسی پیشم بمونه .برادرش هم تا صبح اطراف خونه می گشته .واقعا نگران بوده که خواب شبانه از خودش گرفته و بیرون از خونه مواظب تنهایی خواهرش بوده .
عزیزم بحث لطف با اعتماد خیلی فرق داره واقعا اگه شما مادرشوهرتون بگه پدرشوهرت میاد خونتو میگرده خوشحال میشی؟ بنظرت خیلی حرف زشتی نیست من حتی جرئت نمیکنم این فکر کنم یه روزی بخوام مثلا به عروسم همچین حرفی بزنم
تا حالا پماد واژینالی استفاده کردی؟ میدونی که باید دراز بکشی و تا چند ساعت از جات تکون نخوری وگرنه هر چی پماده میریزه بیرون
من اگه میخواستم بچه نگه دارم خودم بچه میاوردم نگه میداشتم قراره هر کی نتونست یه بچه ای رو نگه بیاره پیش من؟ بنظرت وظیفمه بچه بردارشوهرمو نگه دارم؟
چند شب هم نیست شوهره من تا ماه آینده نمیاد منم از دستم برنمیاد بچه پنج ساله رو نگه دارم چون مسئولیتی در برابرش ندارم
اومدیم بچه هر شب جاشو کثیف کرد من باید بشورم؟ بنظر شما وظیفه منه؟
این اولین بار نیست شوهره من میره تا حالا چندین شب تنها بودم نیاز ندارم کسی پیشم بمونه
قرار نیست وقتی یه زن شوهردار شوهرش رفت ماموریت اون از تنهایی واسه کار خلاف استفاده کنه
عزیزم حرفشو بد برداشت نکن
نگرانتن
مادرشوهرت بد گفته
بلاخره یه خانم جوان و تنها
نگرانی داره
الانم ک ب خاطر کرونا هر چی دزده ازاد کردن
احتمالا منظورش این بوده
راستی یه سوال شخصی
شما هنو بچه دار نشدید
مشکل از کودومتونه
ببخش میپرسم منم مثل خودتونم
سن و سالی ازش گذشته واقعا این حرف ازش بعید بود از حرفش فهمیدم چون اعتماد نداشته بهم میومده پیشم واقعا نگرانم نبوده
نه عزیزم بچه دار نشدیم متاسفانه، مشکل از همسرمه و حل شدنی نیست. آزواسپرمه یعنی اسپرم صفر که درمان نداره
عزیزم به نظر من بهتره اصلا باهاشون بحث نکنی
شما رک حرفتو بهشون زدی و تموم شد و رفت
حالا متوجه نشدن یا خودشونو زدن به اون راه
بهتره به شوهرت بگی تا خودش با خونوادش حرف بزنه
مادرم نمیاد بهونه میاره بعد میگه خودت میتونی تنهایی بمونی دیگه . اخه اولین بار نیست تنها میمونم قبلا هم پیش اومده شوهرم چند شب نبوده
به شوهرم فعلا نگفتم مادرش چه حرفی زده چند بار خواستم بگم گفتم ولش کن ناراحتش نکنم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
