مچ عروس و دامادو شب حنا بندون گرفتم 😋😂
حنابندون پسر خالم بود همه تو حیاط بودن من اومدم تو خاهرزادمو گم کرده بودم داشتم میگشتم رفتم تو ی اتاق بزرگشون حالت ال داشت تقریبا تا رفتم جلو دیدم وای وای😂😂😂
اصلنم کم نیاوردم خندیدم سریع برگشتم از پشت دیوار گفتم راحت باشین