سلام هجده سالمه و ی پسر یک سالو هفت ماهه دارم از چهارده سالگی ازدواج کردم شوهرمو دوس دارم اما چون سنش سیو یک سالشه تا وقتی ی پسر بیستو خورده ای و خوشتیپ میبینم ی جوری میشم و تو دلم میگم کاش این شوهرم بود با پسرم خوب نیستم زود عصبی میشم .از شوهرم سرد نیستم ینی دوسش دارم اما خب برا مشکلاتو دل شکستنایی ک خانوادش کردن بدم از خانوادش میاد و وقتی میبینمشون یا باهاشون حرف میزنم استرس میگیرتم چیکار کنم رابطه با پسرم و شوهرمو خوبه اما کم
نوسان احساسات تا هفت سال اول طبیعیه.تا میتونی مطالعه کن و از مشاوره های خوب استفاده کن.
هوای خوب مثل زن خوب استهمیشه نیست. ..زمانی هم که هست, دیرپا نیست.مرد اما پایدار تر است.اگر بد باشد, می تواند مدت ها بد بماند و اگر خوب باشد, به این زودی بد نمی شود اما زن عوض می شود با بچه, سن, رژیم, حرف, ماه, بود و نبود آفتاب, وقت خوش...زن را باید پرستاری کرد با عشق،حال آن که مرد می تواند نیرومند تر شود اگر به او نفرت بورزند
نوسان احساسات تا هفت سال اول طبیعیه.تا میتونی مطالعه کن و از مشاوره های خوب استفاده کن.
من هروقتم یهو ی همچین احساساتی میاد سراقم صلوات میفرستمو شیطونو لعنت میکنم و ب شوهرم فکر میکنم بازم میره فکرا اما امروز پسر همسایمون وایساده بود بهش گفتم بره گوشیمو بگیره از موبایلی تا ی یک ساعتی فکر تیپش تو ذهنم بود بعد شیطونو لعنت کردم فراموشش کردم ولی گه گاهی ی همچین فکرایی میاد سراقم واقعا عذاب میکشم
اتفاقا خوشحالم ک سیزده سال ازم بزرگ تره تو همه موارد بهتر میفهمه تو نزدیکیامونم خوبه تو چی خریدنمونو نظر دادن اون بهتر درک میکنه و میفهمه اگ بازم برگردم ب عقب با شوهرم ازدواج میکنم ..الان میگم ک ی پسر میبینم ب تیپو این چیزا فکر میکنم بعدش ک ب جنسیش فکر میکنم برام بچه ان .فکرشون میره ا ذهنم