چهره من صفحه 2 | تبادل نظر نی نی سایت

عضویت: 1399/02/12

تعداد پست: 5500

هیچ وقت راجب ظاهر بقیه نظر نخوااهم دااد

ظاهر دست ادما نیست که بهش افتخار کنن یا بابتش حسرت بخورن

یه دختر 17 ساله که تمام تلاشش اینه که هر ثانیه طرز تفکرشو بهتر کنهساعتی اندیشیدن بهتر از هفتاد سال عبادته... پیامبر اکرم(ص)👌🌺 اجازه ندهید ترس از دست دادن، از هیجان برنده شدن بیشتر باشد... رابرت کیوساکی🌺 اصلاحات نامحسوس و به ظاهر کم اهمیت آمال و آرزو ها را به منصه ظهور می رسانند... دارن هاردی اثر مرکب❤️ #حامی_آدمای_خوب #ترنسکشوال

1399/03/01

|

01:59

0 نفر لایک کرده اند ...

sefidbarfi99

عضویت: 1399/02/04

تعداد پست: 4232

صفحه دو

میشه دوتا صلوات برا گرفتن دوتا حاجتم بفرستین🌺

1399/03/01

|

01:59

0 نفر لایک کرده اند ...

mamanesavash

عضویت: 1398/10/30

تعداد پست: 1274

بزار

1399/03/01

|

01:59

0 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16114

کو

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/03/01

|

01:59

1 نفر لایک کرده اند ...

taaaalaaaa

عضویت: 1399/01/07

تعداد پست: 431

برو صفحه دوم

1399/03/01

|

01:59

0 نفر لایک کرده اند ...

منم____جواهر___سایت

عضویت: 1399/02/22

تعداد پست: 1102

کو

کو کو

کو کو کو کو

کو

کو کو

کو کو کو کو

کو

کو کو

کو کو کو کو

کو

کو کو

کو کو کو کو

لالا لا لا گلِ ریحون💐 دوتا فال و دو تا فنجون🍵توی فنجون تو لیلی👸 تو خط فال من مجنون🙋 لا لا لا لا گلِ خشخاش🌸چه نازی داره تو چشماش👀پر از نقاشیه خوابت 😧تو تنها فکر اونا باش ✌لا لا لالا گلِ پونه🌹 گل خوش رنگ بابونه🌼 دیگه هیچکس تو این دنیا👈 سره قولش نمیمونه👊 لالا لالا شبه دیره🌟 ببین ماهو داره میره...🌏🌙هزارتا قصه هم گفتم �👂چرا خوابت نمیگیییره؟🍼💆عزیزم من کسی هستم که ۱۴ بااار تعلیق شدم از من بتررس😹...محکم بشین دلم...دوره اخره✌

1399/03/01

|

01:59

3 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16114

کو

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/03/01

|

01:59

0 نفر لایک کرده اند ...