هوالمعشوق
زندگانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم
راستی بی عشق زندان است بر من زندگانی
بیتی که دوست دارید به اشتراک بگذارید.
پایان حکایتم شنیدن دارد...من عاشق او بودم و او عاشق او بود
چون سرآمد دولت شب های وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم😢
هیچکس با من نیست
مانده ام تا ب چ اندیشه کنم
مانده ام در قفس تنهایی
در قفس میخوانم
چ غریبانه شبی است
شب تنهایی من...
رسیده ام به خدا از مسیر چشمانت
به نقطه ای که تلاقی عشق و عرفان است
جواد_منفرد#
با فاصله ای امن که آسیب نبینی؛
بنشین و فقط؛
شاهد ویرانی من باش...!
از دوست به یادگار دردی دارم؛
کان درد به صد هزار درمان ندهم...
آنکس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
آنکس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
آنکس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
