آلوئه ورا...

joker77

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/31

تعداد پست: 519

بچها آلوئه ورام مثل اینکه خیلی جلو نور گذاشتمش چیکار کنم؟ کسی آلوئه ورا داره؟ الان یکم اب دادمش اوردمش داخل ...

چیکار کنم خیلی آلوئه ورامو دوست دارم :(((

درضمن آلوئه ورام شاخ بزیه!

1399/02/16

05:34

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

________

عضویت: 1398/05/29

تعداد پست: 13136

واج ارایی الوئه ورا😀

I would love to be kind to me, i saw with all kindness

1399/02/16

05:35

2 نفر لایک کرده اند ...

سارا(مامان_سه_ویرانگر)

عضویت: 1390/10/28

تعداد پست: 35199

منم یکی دارم هر دفعه یه شاخش میشکنه

😍خدا روزی رسان شکست ناپذیر من است و هم اکنون مبالغ هنگفت پول در پناه لطف الهی و به شیوه هایی عالی به من میرسد😍😍😍😍😍😍😍 گاهی هیچکسی رو نداشته باشی بهتره !!! باور کن بعضیا تنهاترت میکنن 🌹🌹🌹

1399/02/16

05:35

1 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

joker77

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/31

تعداد پست: 519

یه نفر بهم گفته بود از پشت پنجره خوب نور نمیگیره منم گذاشتمش تویه تراسمون..ک افتاب سوخته شد

1399/02/16

05:36

0 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16114

آلوئه ورا ما داریم کم آب میخواد ما زیاد آب میدادیم گندید😅🤪

توی تراس بود نور مستقیم نمیخورد چون سایه بود تقریبا نصف روز یکم آفتاب میخورد

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/02/16

05:36

1 نفر لایک کرده اند ...