من و یه نفر دیگه از هم خوشمون میاد کم کم باهم صمیمی شدیم و عاشق هم شدیم اما چون من خیلی دختری نیستم ک اهل جلف بازی باشم و چون هنوز وارد رابطه هم نشده بودیم خیلی بهش نمیچسبیدم اما اونجا یه دختری بود که خیلی خودشو لوس میکرد و اینا یهو دیدم اون اقا پسر مدام بهش میچسبه بهش که اعتراض میکردم میگف فقط باهاش میخوام حال کنم اصلا وارد رابطه نمیشم اما من چون هی گیر دادم بعدش اومد گف اصلا دیگه دوست ندارم نمیخوام هیچ وقت باهات باشم برو ...منم رفتم اما خیلی دوسش داشتم بعدش گفتم شاید تقصیر منه گیر دادم الکی
خلاصه بعدش بهش پیام دادم عین دو دوست معمولی همش از صبح تا شب چت میکردیم ولی چنبار بهش گفتم دوسش دارم گف من دیگه نمیتونم تورو دوست داشته باشم چون غرورم شکسته فهمیدی قضیه دختررو مثل دوست عادی بمون برام تااینکه یه سال این کارا ادامه داشت ولی یوقتا توجه میکرد یوقتا بی توجهه ولی بی احترامی نمیکرد اما تواین مدت خیلی با یه دختره ک قبلتر دوسش داشت میدیدمش
من نمیتونم اونقد خوب باشم که........... هر کسی بتونه دوستم داشته باشه........ من منم......... من خودمو نمیتونم به خاطر.......... نظر بقیه عوض کنم......... پس من منم........ اگه اونی که تو میخای باشم............دیگه من نیستم........ 😏پس به سلامتی خودم که خاصم و خاص پسند..........
۲۱...بزارید بگم ...بعدش با یه دختره دیگه ک دوست عادی ولی صمیمیش بود حرف زدم اونم بهم گف اره این بااون دخترس!منم خیلی بهم ریختم خیلیییی ...باهاش بدرفتاری به بهونه های مختلف کردم اما یهو از یه نفر شنیدم ک این داره میره باهمین دختره ک دوست عادیشه!فهمیدم دختره بهم دروغ گفته ک حواسمو پرت کنه!برای اولین بار بدترین رفتارو بامن کرد من رفتم پیشش ک ببینم چیه
بچه ها منو توخیابون دنبال خودش کشید هی میگف بابا اخه من چکار کردم بگو جلووسط گف برو دس از سرمن بردار ازت متنفرم تاحالا این شکلی ندیده بودمش !باورم نمیشد!ازون روز ک رفت بادختره حتی نگاهم بهم نمیندازه از دیوارم بدتر باهام برخورد میکنه!درحالیکه اون اولا ک منو دوست داشت گف این دختره دوس عادیمه خیلی دوسم داره ولی من هیچ جوره نمیپسندمش!پیش یه نفر فال گرفتم گف دختره براش یه طلسم دفنی نوشته!