اگراز قبل میدونستن که خوبه ادم یهوویی بفهمه خیلی سخته. شاید قسمتشونه که یک بچه معصوم که از نداشتن پدر و مادر رنج میکشه رو صاحب پدر و مادر کنن و خودشونم تو این حال خوب سهیم باشن غصه نخورید تو هر چیزی خیری وجود داره دایی من سرطان خون داشت وشفا گرفت وای همه قطع امید کرده بودن از بچه دار شدنشون اما خدا تو اوج نا امیدی و وقتی دنبال کارای سرپرستی بچه بودن بهشون بچه داد ایشالا خواهرشماهم به لطف خدا بچه دارمیشه اگر هم نشد به فال نیک بگیرید
دوازده ساله ازدواج كرديم سنمون هم حول و حوش چهله هيچ انگيزه اي واسه بچه نداشتيم واقعا نميدونستم چرا بايد بچه بيارم اون پول و وقت و توان رو صرف خودمون كرديم خيلي هم تا الان حال كرديم از زندگيمون لذت برديم مسافرت رفتيم مهموني هاي شبانه تفريح تازه ميخوام تور گردي كمپ رفتن رو تجربه كنم
ولی میدونید فک نکنم هر مردی اینو قبول کنه ،اخه اسپرم معلوم نی برا کیه کل ژن هاشم تو اونه میخاد منتقل ...
درسته خيلي سخت قبول ميكنند اما ديگه وقتي چاره اي نباشه و تمام راهها رو رفته باشن و اخرش مجبور باشن برن از بهزيستي بچه بيارن خوب اين بهتره حداقل كسي متوجه نميشه بچه خودشون نيستش