2737
2734

من میگم نمیخام ولی خاله ام یه بار خیلی بد بهم گفت چرررا نمیخای؟زودتر بیار اگه نیاری ممکنه بجه دار نشی(یعنی حالت دعوا میگفت اینا رو)

منم خیلی ناراحت شدم خب وقتی یکی بچه نداره شعور داشته باشین ازش نپرسین شاید بچه دار نمیشه

اومدنت یه معجزه اس خوش اومدی به زندگیم😍
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



احساس میکنم دارم باحرفات تکون میخورم من خیلی مهربان وخوش نیت بودم این مساله داغونم کرد 🙏🙏🙏


عزیزم کاملا درکت میکنم

بذا یه چیزی برات تعریف کنم طولانیه ولی بخون 

من و شوهرم عاشق بچه بودیم

من و خواهرشوهرم باهم حامله شدیم 

جالبه بدونی تو یه روز ازمایشمون مثبت شد و فهمیدیم بارداریم

اون دو هفته جلوتر از من بود

بارداریمون باهم پیش میرف باهم یه جا دکتر می‌رفتیم

من ماه پنجم رفتم سونو فهمیدم بچه تو شکمم مرده حتی اونجا هم خواهرشوهرم بود بچه هر دومون پسر خانواده شوهر منم به شدت پسردوست

خلاصه من کوچولومو از دست دادم و هر روز بزرگ شدن شکم خواهرشوهرمو دیدم و ذره ذره تو خودم آب شدم 

رفت و امدمونم خیلی زیاد بود و مدام توجه ها بهش ببین من چی می‌کشیدم که تا قبل این حواس همه به هر دومون بود و حالا فقط اون

خیلی رو خودم کار میکردم که حسادت نکنم همش خوبیای زندگی خودمو پررنگ میکردم و خداروشکر میکردم و واقعا هم در حد خودم موفق بودم

تا روزی که توی گروه خانوادگی دیدم بچش دنیا اومده و عکسشو گذاشتن و کلی قربون صدقه ش رفتن انتظار نداشتم از تو گروه بفهمم زاییده 

واقعا هم بچه ی زیبا و بی نظیریه 

من اون شب تو خوابگاه بودم دانشجو هستم

تا صبح بی وقفه زیر پتو گریه کردم 

با خدا حرف میزدم 

خیلی حال عجیبی داشتم فرداش سر کلاس یکهو گریه م گرفت با هق هق دویدم بیرون انقد زجه زدم تو دستشویی انقد زجه زدم که تو عمرم اینجوری نبودم همه میگفتن چی شده میگفتم دلم برا بچم تنگ شده

اون روز برگشتم شهرستان قبل راه افتادن به شوهرم زنگ زدم که بگم دارم میام یه دفعه صدای گریه بچه اومد گفتم بچه بغلته؟گف آره خیلی نازه و ان شاءالله بچه خودمون و...

تمام مسیر تو قطار هق هق گریه کردم 

دست خودم نبود من هیچ وقت آدم حسودی نبودم هیچ وقت تو زندگیم حسادت نکرده بودم به هیچ کس ولی تحمل اینکه پسر من دیگه نیس درحالی که دوهفته دیگه باید تو بغلم می‌بود باید همبازی این پسرکوچولو میشد و...

و تبریکات زیاد و خاص دوروبریا ...

اصلا خیلی عجیب سخت بود

بعد براش مراسم گرفتن جشن نمی‌دونم چی 

من مطب دکتر بودم یه خانومی اومد کاملا اتفاقی به منشی گف فلانی رو میشناسی منشی گف آره گف زاییده امروز همه فامیلاشون خونشون جمعن جشن گرفتن 

من گفتم اینی که میگی خواهرشوهر منه!!

عجیبه مهمونی خواهرشوهرم منی که تک عروس خانواده بودم دعوت نشده بودم!!

این غم و غصه ی دل منو چند صد برابر کرد!

خدایا ینی چه دلیلی دارن جز اینکه ترسیدن من برم تو اون جشن بچشونو چشم بزنم!یا حالا نمی‌دونم چی...

من شب قبلش خونشون بودم رفتیم کادو بردیم نگفتن فردا جشنه

ولی دیگه به خدا سپردم گفتم خدایا من درد کشیدم درست ولی حق ندارم برای خوشحالی دیگران ناراحت بشم 

انقد با خدا راز و نیاز کردم و ازش خواستم در بهترین موقعیت برام جبران کنه

و دیگه فقط برای سلامتی و خوشی شون دعا کردم خیلی دعا کردم خیلی دعا کردم خدایا حسد رو از من دور کن قلب منو پاک کن از این گناه و واقعا دیگه تماما حسمو به اون بچه تغییر دادم

و بهش محبت کردم البته از اولشم هرچند ظاهری ولی محبت میکردم...

مطمئنم اگه با همون حس حسادت جلو میرفتم همون ماه حامله نمی‌شدم 

چون رو خودم کار کردم و حسد رو از خودم دور کردم خدا زود برام جبران کرد زود صدامو شنید

کلی حدیث در مورد حسد داریم سرچ کن بخون که چه عواقب دنیوی و اخروی داره

می‌خوام بگم از این که این حس توی شما ایجاد شده ناراحت نشو ولی از اینکه ادامه پیدا کنه بترس




السلام علیك یا بقیَّةَ اللّه  "عجّل اللّه تعالي فرجه"      به جمعِ 👈مشق انتظار 👉 بپیوندید.
عزیزم کاملا درکت میکنم بذا یه چیزی برات تعریف کنم طولانیه ولی بخون  من و شوهرم عاشق بچه بودیم ...

اینا رو تا حالا به هیچ کس نگفته بودم

السلام علیك یا بقیَّةَ اللّه  "عجّل اللّه تعالي فرجه"      به جمعِ 👈مشق انتظار 👉 بپیوندید.
2742
آره اگه خدابخادمیشه ..انشالا

واسه همینه دوست ندارم هیچ جشن و روضه ای برم چون میگن واسه اونایی که بچه ندارن فلان کارو کنین یا ایشالا سال بعد بچه به بغل بیان اینجا، من اصلا آدم بی اعتقادی نیستم ولی دیگه خسته شدم

کاش فضولی یه روز خز شه 
عزیزم کاملا درکت میکنم بذا یه چیزی برات تعریف کنم طولانیه ولی بخون  من و شوهرم عاشق بچه بودیم ...

خیلی ممنون که وقت گذاشتی وزحمت افتادی واین مطالب زیباروبرام گفتی 👌🙏🙏🙏...آره کاملا متوجهم چقدرشمازجرکشیدید چون خودم باتاروپودوجودم این لحظاتوگذروندم وآفرین که خودتونباختی وبه خدای بزرگ پناه بردی ..چشم سعی خودمومیکنم حسادت روکناربزارم وازهیچ کس بدم نیاد وازبارداری دیگران خوشحال بشم ..انشالاخدااجرت بده وشما وبچه وخانوادت به حق علی تندرست وعاقبت بخیرشوید 🙏🙏🙏باتشکر ازاستارترعزیزکه واسطه این پیامها بمن شدن ...

2738
خیلی ممنون که وقت گذاشتی وزحمت افتادی واین مطالب زیباروبرام گفتی 👌🙏🙏🙏...آره کاملا متوجهم چقدرشما ...

قربونت بشم امیدوارم زود زود صاحب بچه های سالم و صالح و زیبا بشی مطمئنم حاجتتو میگیری خیلی زود

السلام علیك یا بقیَّةَ اللّه  "عجّل اللّه تعالي فرجه"      به جمعِ 👈مشق انتظار 👉 بپیوندید.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687