مشکل صمیمی ترین دوستم هست از زبان دوستم می نویسم . چند سال پیش شوهر دوستم با باجناغش مرکز استان یک زمینی خریدن بعد از یک سال وکالتی که موقع زمین گرفته بود از شوهر دوستم زمین زد به نام خودش و پول شوهر دوستم با مبلغ سود بانکی بهش پس داده بود . دو تا باجناغ درگیری خبلی پیدا کردن در حد کتک زدن همدیگر مامان دوستم از سادگی خواسته بود این دعوا رو فیصله بده گفته بود اشکال نداره حالا تو بچه نداری ولی باجناغت بچه داره تو کوتاه بیا ( حالا دوستم دو تا دختر داره منظورش پسر بوده نداره؟حالا دوستم مادرش حق نداره بیاد خونش فقط خودش می تونه به مادرش سر بزنه حتی اجازه نداره دختراش هم ببره پیش مادرش ببینتشون
عزیزم پدر و مادرن دیگه نباید بهشون بی احترامی کرد، خودش بره بچه هاشم هیچ وقت نبره. ولی میتونه هر چن وقت یکبار یه چیزی واسه بچه هاش بخره به شوهرش بگه که مادرش گرفته ، شاید کم کم دل شوهرش نرم شه. بعدشم اون کسی که نوه دختر واسش مهم نیس بهتره که نوه ها رو نبینه.