بچه هاا این تاپیک رو قبلا زدم خیلی خوب بود ولی یه سری مریض و عقده ای گزارش زدن ک مسائل اتاق خواب رو پیش کشیدن اخه کیییی اولین بار اتاق خواب قرار میزاره 😐 یا اینکه اومدن از باد معدشون میگن یه کم رعایت کنیم ک این عقده ایا گزارش نزنن دوباره بترکه تو این قرنطینه ک حوصلموت سر رفته یه چن ساعتی دور هم بخندیم 😘😘😘 من تعریف کرده بودم ولی دوباره میگم
لطفا یه صلوات بفرس واسه سلامتی و ظهور آقا امام زمان (عج)
وااای خدا فهمید ک فیلم بازی کردی؟؟😂 تا اخر عمرش میگه دیگه😑😂
اره فهمید ابرومم رفت 🥴🥴🥴🥴😩😂
روزی که دختردار بشمبه دخترم میگم منتظر نباش کسی خوشبختت کنه،خودت برو دنبال خوشبختی...بهش میگم دخترم تو قراره روزی مستقل بشی...من نمیخوام بهش بگم که آخرین مرحله موفقیت یک دختر توو مملکتمونعروس شدنو خونه بخت رفتنه!!!نمیخوام دم به دیقه تو گوشش بخونمقراره روزی مادر بشی...بهش میگم عروسکم تو قراره انسان موفقی بشی و تو این راه نیازی نداری که عروس بشی،احتیاجی نداری مردی با اسبی سفید و این چرت و پرتا بیاد دنبالت!مشکل ما اینه که تو گوش بچه هامون از کودکی هی میخونیم؛هی تکرار میکنیم که نهایتا یکی میاد میگیرتت!«باور کنید موفقیت یک بانو در گرویعروس شدن و مادر
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
بعد نهار من همیشه خوابم میگیره ، نهار خونه همسرم بودیم بعد نهار مادر همسرم گفت برو روی تخت بخواب که عصری سرحال باشی ، خودشم رفت تو اتاقش ، پدر همسرم هم رفت طبقه پایین. همسرم اومد تو اتاق گوشه اتاق متکا گذاشت منم رو تخت خوابیدم. تازه خوابم برده بود که یهو چنان باد معده ای اتفاق افتاد که از صداش خودم ۳ متر پریدم رو تخت نشستم اوضاع رو رصد کنم ببینم کی به کیه و کی شنیده.... سریع نگاه کردم به همسرم دیدم عمیق خوابیده و داره خر و پف میکنه. بعد ها بهم کفت اون روز اولین بار بود تو خواب میدیدمت وقتی چشمات رفت رو هم داشتم بهت نگاه میکردم و غرق رویا پردازی بودم که تو یهویی گو زی دی (با عرض معذرت) به رویاهای عاشقانم.ببچاره خودشو زده به خواب که من خجالت نکشم. 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
عقدکنان خواهرم بود، من مجرد بودم 15 سالم بود،همسایمون داشت خواهرمو درست میکرد،بمن گفت برو یه کاسه بردار آب بریز توش،قند هم بریز توش بیار میخام بیگودی بریزم توش،منم یه قندون پُر قندو خالی کردم تو کاسه هم زدم بردم براش😓،وااای بعداز جشن خواهرم اومد بیگودیارو دراره چسبیده بود به موهاش😐، بدبخت رفت حموم زیر دوش آب داغ بزور درآوردشون😓،انقد آب قندش غلیظ شده بود😐
آیت الله بهجت:گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردیم.