میخوام طلاق بگیرم به خاطر بچه ام موندم

واقعااا

آخه کی میاد زن یه مردی بشه که یه بچه شیرخوار داره،ضمن اینکه اینا خیلی تو فامیل آبروشان براشون مهمه،

مادرش هم از اول سنگ نینداخت به شوهرم می گفتم ولی قبول نمیکرد،

عدم تمکین برام فرستادن که دیگه از کارا نکنم مثلا😄مادرشوهرم دختر کوچیک رو جلوی چشمشماشین زد باش و درجا فوت کرده و پسر بزرگ دخترش هم افسردگی شدید داره چند ساله ،مادر مادرشوهرم یهو برق گرفته و آتیش گرفته ،ولی براش درس عبرت نشده

نشنیده بودم ،هر دعا یی بگین برای جلب محبت و بستن زبان خوندم الان دو ماهه ولی هنوز هیچی ندیدم و جوابی نگرفتم

متوسل به علی اصغر امام حسین شدم ،اونا دلمو خیلی شکستن ازشون نمیگذرم

بهم بگین پس فردا شروع کنم

طلاهاشو با خودم اوردم خونه مادرم و فروختم که بعد ادعایی نکنن ،خواهر شوهرم گفت آخه بهتر از تو کجا میخوان پیدا کنن،که اینکار رو میکنن،تعریف نمیکنم ولی واقعا عمرا اگه بتونه کسی مث من پیدا کنه ،که هم دستش تو جیبش باشه ،بساز باشه صبوری کنه 

من همیشه سه روز دو روز به خاطر بچه ام میام خونه مادرم ،حتی خودش میگه برو بمون میام میارم ،بعضی روزا خودش میگفت بمون یروز دو روز استراحت کن،ایندفعه هم بعد از چند روز که گفتم نمیام و مادرش مثلا اومد منو ببره ،که عمدا اومد همه چی رو بهم زد و  حرفای نامربوط بهم زد و منم بیرونشان کردم گفتم من با شما کاری ندارم مشکل من به شوهرم مربوط میشه نه شما ،مادرم رو به گریه انداختن منم گفتم ماشین بریم؟ بیرون،و چیاااا رفته بود به شوهرم گفته که رفتن شوهرم رو اونقدر پر کردن (چون ذهن بینه و ساده) ک۶ یهو،دیدم عدم تمکین اومده،منم یهو براش استرداد جهیزیه میفرستم شوکه شن چون توقع ندارن انکار رو بکنم

چرا فکر میکنه  هم میخواد ،به خدا که دلم نمیاد ،فقط میگم برای مدت کوتاه تا شرایط زندگی و خونه ام مشخص شه ،تا مجبور شن با شوهرم دوتایی نگهش دارن و تو در و همسایه همه بفهمن،شاااید سرشان به سنگ بخوره

من نمیخوام جدا شم اون برام عدم تمکین زده،من جهیزیه و مهرم رو میگیرم ولی اسم طلاق رو نمیارم ،از سادگیم استفاده کردن ،بقولی،،زدی ضربتی ضربتی نوش کن

ببینن یه من ماست چقدر کره داره

با زندگی من و طفلک بازی میکنن جلوی چشم خدا و امام زمان بین من و پسرم و شوهرم جدایی انداختن

مردا چیزیشون نمیشه چون کل قانون بنفعه مرداس ،اینو وکیلم میگفت، 

برا همین یه کم که بچه رو نگه داره قدر عافیت میفهمه،خواهر و شوهرخواهر هم که روی اونا مادرشوهرم خیلی  حساسه که چیزی نفهمن  هم میدونن و بهشون گفتم که تماما مسبب مادرشوهرمه و خودشون هم اخلاق مادرشوهرم رو میبینم و من رو هم شناختن که چجور دختری هستم

مشاوره گفت شوهرت شوهر ننه است و مادرسالاریه، و مشاور عصبانی شد دز دست این جور شوهرت و میگفت لااقل من نباشه نباشه هفته ای یه هم چی موردی دارم