همیشه وقتی ناراحت میشدم و یا خسته از نظر روحی مامانم آرومم میکرد مثل مسکن بود واسم...الان خیلی ازش دورم دلم دستاشومیخواد دلم صداشو بغلشو میخواد مامانم فوق العاده مهربونه همیشه بهش میگم تقصیر خودته ک انقدر بهم وابسته ایم ک دوری انقدر سخته..
بعد ازدواج خدایی شوهرم خیلی هوامو داره ولی چکار کنم فاصله ی لعنتی داره اذیتم میکنه..
جدای ک رونا میگم نگین ک الان ک روناست و نمیشه کسی همو ببینه،حرفای من واسه بعد کرونا ست..
الانم به شدت داغونم دلم فقط مامانمو میخواد....
زبونم لال الهی ک من پیشمرگش بشم ولی فکر لال بشم نبودش آتیشم میزنه ..
گریه امونمو بریده دلم آرامش میخواد بغض گلومو اذیت میکنه ..کلا امروز از صبح دلم پر از آشوب بود از عصری من همش گریه کردم الانم گریه چشمامو بسته چقدر خستم چقدر روحم داغونه چرا اخه ..با همسرم مشکلی ندارم..
چندوقت پیش ی داغ دیدیم از اونم هست ولی دیگ نه انقدر ک الان اینجوری بیتاب بشم ..توی روانشناسی خوندم ادم وقتی اینجوری بیتاب و دلتنگ میشه واسه ی کسی تو ناخوادگاهش ولش تنگ شده ک ادمو بهم میریزه