خطمو عوض کردم از ته دلم توبه کردم اون دست بردار نبود هی به بهانه دوستیش با شوهرممیومد خونه ما
تا جایی که حتی یک مرتبه مریض بودم شوهرم زنگ زد اونمنو ببره دکتر چون خودش میخواست بره با دوستاش شمال.
ولی من توبه کرده بودم و روش واستاده بودم
هی به شوهرممیگفتم نذار بیاد تو زندگیمون اما به من میگفت غیر اجتماعی و....میگفتم عاشقتم بهش محبت میکردمپسممیزد اصلا نمیخواست درست باشه رابطه مون.الان یکسال از توبه ام گذشته و خیلی کارها کردم برای جبرانش و درست کردن زندگیم اما شوهرم همونه که بود حتی جدیدا میگه من حوصله زندگیمتاهلی ندارم تورمدیگه دوست ندارم طلاق...
و چند وقت پیش متوجه شدم با یکی از اشناهامو ریخته رو هم و خیانت جنسی و عاطفی کرده و رک میگه اره کردم. داریم جدا میشیم
اون اقا دیگه ۸ ماهی میشه تو زندگیم نیست ولی هی توی اینستاش(با پیج خودم نمیبینم)استوری غمگین میذاره و اخرین بار گفت خیلی دوستم داره و منتظرم میمونه...
من توبه کردم
الان با اینکه اصلا شوهرمم نمیدونه و نمیفهمه و اینکه تموم شده.
حال بد و اثرات گناه از قلبمپاک نمیشه
همش گریه میکنم و میگم خدایا غلط کردم
واقعا پشیمونم خیلی حالم بده