یعنی به تمام‌معنا هیچ کاری نکرده بودم حتی شربت آبلیمو نمیتونستم درست کنم.یادمه یه دفعه مامان و بابام مسافرت بودن من دوستامو دعوت کردم ناهار کالباس اوردم بعد خالم زنگ زد بهم منم بهش گفتم کلی بهم خندید گفت حداقل سوسیس هم نگرفتی یکم پختنی باشه... بعد الان باورم نمیشه بعد از تقریبا پنج سال ازدواج انقدر تغییر کردم حتی امشب خودم نون پختم برای خودم خیلی عجیبه این همه تغیبر وقتی بهش فکر میکنم
شرایط ادمو مجبور میکنه
خوشبحالت کاش منم ایندم مثل تو باشه
الانم که نابودم😬
فتح کردی ،😅😅
امیدوارم منم ی روز یاد بگیرم😂
مامان منم نمیذاشت ما کار کنیم میگف میرید خونه ی خودتون انقد کار میکنید خسته میشید
منم دقیقا مثل شما بودم مجردی هیییچ کاری نمیکردم حتی خوابگاه که بودم فقط تخم مرغ میپختم🤣ولی الان قبل عید مهمونی دادم که خیییلی عالی بود (البته بقیه ام گفتن)
خدا نگهش داره برام🤭
من از 14 سالگیم آشپزی رو شروع کردم یه مدتم تنها زندگی میکردم برای همین وقتی ازدواج کردم سخت نیست برام آشپزی و کار خونه
ولی خوشبحالت منم دوست داشتم تا قبلش دست به سیاه و سفید نمیزدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
