یعنی به تماممعنا هیچ کاری نکرده بودم حتی شربت آبلیمو نمیتونستم درست کنم.یادمه یه دفعه مامان و بابام مسافرت بودن من دوستامو دعوت کردم ناهار کالباس اوردم بعد خالم زنگ زد بهم منم بهش گفتم کلی بهم خندید گفت حداقل سوسیس هم نگرفتی یکم پختنی باشه... بعد الان باورم نمیشه بعد از تقریبا پنج سال ازدواج انقدر تغییر کردم حتی امشب خودم نون پختم برای خودم خیلی عجیبه این همه تغیبر وقتی بهش فکر میکنم
منم دقیقا مثل شما بودم مجردی هیییچ کاری نمیکردم حتی خوابگاه که بودم فقط تخم مرغ میپختم🤣ولی الان قبل عید مهمونی دادم که خیییلی عالی بود (البته بقیه ام گفتن)