امروز یک لحظه مامانم بردم بیمارستان دکتر انسولین هاش بنویسه یکی از فامیل هامون که خواستگارم بود وایستاد با مامانم سلام علیک کرد کار مامانم زود راه انداخت ولی اینقدر این بشر بیشعوره حتی جواب سلامم نداد چرا بعضیا ایتقدر بیشعورن ازدواج که زورکی نمیشه
منم به زودی مـــآدَر میـــشـــم به لطف خدای مهربونم✨💛🌙یه روزی میرسه که وقتی خورشید میاد و بهم سلام میکنه من وتو و بابایی رو با هم میبینه آلوچه کوچولوی من!👸🏻👼🏻🤴🏻الوچه کوچولوی من کاش زودتر بیایی تا مامان عذاب نکشه بخاطر دوریت،بیا تا ببوسمت،بوتو نفس بکشم،بغلت کنم،موهاتو شونه کنم،نوازشت کنم قول میدم مامان خوبی باشم تو فقط بیا جان دلم….
صدای برفو دوست دارم,آره برف صدا داره,مثل صدای روزایی که میگذرن,یه خروار برف میشینه با اون بیصداییش,یه عالمه روز و شب از سر میگذرونیم با اون بیصداییش........تو بمونی آخرش برام,,,تو بمونی برفو دوست دارم....