۲ شب ب بعد و نی نی سایت😂😂 صفحه 2 | تبادل نظر نی نی سایت

عضویت: 1398/12/05

تعداد پست: 8644

پس چرا من به تاپیکای مسخره میرسم اینم شانس مایه😂😂

خلوص نیت نداری

الهی....گاهی....نگاهی(همه زندگیم دخترام)

1399/01/05

|

03:55

اعتصامی

عضویت: 1398/10/28

تعداد پست: 138175

عشق منی شما🌷😍

اعیونی کیانا😍

💚شنیدم امام رضا مریضارو شفا میده💚شنیدم پنجره فولاد رضا برات کربلا میده💚 شنیدم که ضامن آهو شدی امام رضا💚میشه ضامن منم بشی پیش خدا💚 شنیدم هرکی بره زیارت امام رضا💚برادیدنش میاد سه جا غریب الغربا💚برا بار اولی سر پل صراط میاد💚دومی وقتیه که نامه ی تو برات میاد💚بار سوم که میخاد آقا به دادت برسه💚وقتی که ملک میاد تا به حسابت برسه💚من قیزیمادونیایام😍قیزیم منه دونیا دی😍الله بیزی آییرما😍بو قیز منه سودا دی😍من تورک قیزام آسانا😍منیم آنام زهرا دی😍عشقی منه اورگددی😍قلبیم اونا شیدا دی😍♥ آبجی سادات خودمی💚khoday_mer3p 💚با یه صلوات آمین بگو خواهرگلم.خدایا هرکی چشمش به این امضا افتاد همون لحظه دلشو شاد کن.اگه دختره یه بخت خوب نصیبش کن.اگه منتظره دامنشو سبز کن.اگه غصه داره خدایا به بزرگیت قسمت میدم ارامشی از جنس خودت نصیبش کن.اگه مستاجره صاحب خونش کن.اگه با شوهرش مشکل داره دلشونو به هم رضا کن.خدایا خیلی از دوستام ناراحتی هایی دارن که نمیتونن بیان کنن اونا فقط تورو دارن جوری به خودت نزدیکشون کن که ناراحتیشونو فراموش کنن.اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم.brave

1399/01/05

|

03:56

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16114

خلوص نیت نداری

فکرکنم سه رکن اصلی ایمان تقوا عمل صالحو ندارم😅💣

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/05

|

03:56

عضویت: 1398/12/05

تعداد پست: 8644

فکرکنم سه رکن اصلی ایمان تقوا عمل صالحو ندارم😅💣

یه تاپیک چند دیقه قبل زدن من شرمم شد ،تصمیم گرفتم ناخالص شم منم

الهی....گاهی....نگاهی(همه زندگیم دخترام)

1399/01/05

|

03:59

ژیناگلمن

عضویت: 1398/12/13

تعداد پست: 205860

امشب کلا تاپیکا مست بودن😂

وقتی با من حرف میزنی رفتار ارزونتو بزار توی جیبت:) هیتلرم خوبه ها، اما من عاشق با پنیه سربریدنای چرچیلم https://t.me/Hich_zh

1399/01/05

|

03:59

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16114

یه تاپیک چند دیقه قبل زدن من شرمم شد ،تصمیم گرفتم ناخالص شم منم

عه، حالا من توی تاپیک دخترمظلومم خیلی ناراحت کنندست 😢

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/05

|

04:01

عضویت: 1398/12/05

تعداد پست: 8644

خوابم میاد😫

الهی....گاهی....نگاهی(همه زندگیم دخترام)

1399/01/05

|

04:02

عضویت: 1398/12/05

تعداد پست: 8644

عه، حالا من توی تاپیک دخترمظلومم خیلی ناراحت کنندست 😢

شانس نداری دیگه😂

الهی....گاهی....نگاهی(همه زندگیم دخترام)

1399/01/05

|

04:02

2 نفر لایک کرده اند ...

21881

مدیر استارتر

عضویت: 1398/11/24

تعداد پست: 2630

خوابم میاد😫

الهی

مُتَاسِفانِه اِستِفآدَم اَز گوشئ📱به حَدئ رِسیدِه کِه،،،،،،دیگِه نِمیدونَم اون گوشیِه مَنه یآ مَن آدَم اون🤕🤔

1399/01/05

|

04:03

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16114

شانس نداری دیگه😂

😂🙈💣

مثبت 18نیست اما قشنگه💜💛

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/05

|

04:03