وقتی مادر کامران مرد زکریا براشون از شیر خود مادره که تو یخچال بود معجون درست کرد که تو شیشه برزن تا کامران بخوره نمیره از گرسنگی
وقتی بزرگ شد دید این فرصت برا کامران یعنی کامران اجسام سنگینوزن می تونن بلند کنه و شیوا هم می تونن وقتی بخوره مردم حرفشو قبول کنن