خاطرات یک جنین ♡♡تا آخرش بخونین جالبه بعضیا همچین میگن ما چال لپ داریم انگار چاه نفت دارن 😒😒 ..... حالا خوبه یه عضله تو صورتشون فلجه 😏😏....چطوری فلج😝😝😝😝 دیروز تو تاکسی بودیم رانندهه رفت بنزین بزنه با یه راننده دیگه دعواش شد یارو به راننده ما گفت : تو مسافر کشی ؟تو گوه کشی ما چهار تا هم تو ماشین تا آخرش فقط به افق خیره شدیم 😐 یه بار بابام کنتر گاز رو دست کاری کرد .....روزی ۱۳۰۰ تومن باید اداره گاز به ما میداد 😐😐
بچه ها کسی از آیفوووووون سر درمیاره😣😣😣😣 توروخدا کمکم کنین ........ .میخام باهاش عکس بگیرم ولی وقتی دکمه اشو میزنم در حیاط باز میشه😢😢😢 بعضی ها جوری بیشعورن که دلم میخاد ازشون بپرسم بیشعوریتون ذاتیه یا خودتون هم تلاش میکنید 😬😞باردارنیستم 😔تیکر گذاشتم انشالله تا این تاریخ منم مامان بشم 😍مطمئنم خدا دست خالی نمیزارتم 😍مطمئنم یه روز با بچه تو بغلم میرم مطب دکتری که بدون مقدمه چینی بهم گفت فکرمادرشدن رو از سرت بیرون کن ندید چقد استرس بهم وارد شد ندید من چی کشیدم که همونجا بیهوش شدم 😔مطمئنم خدا امیدمو ناامید نمیکنه 😍