عزیزم من و نامزدم پسر خاله دختر خاله ایم،اما همیشه دور بودیم از هم دو شهر متفاوت،شوهرم رو من کراش داشت ولی فک میکرد من دوسش ندارم منم دوستش داشتم ولی میگفتم اون اصلا به من فکرهم نمیکنه،وقتی فهمیدم چقدر دوستم داره،زیبا ترین لحظه زندگیم بود،اولین بار سر یه سوئ تفاهم من مجبور شدم بهش پیام بدم ،از اونجا آشنایی ما شروع شد،فک کنم موقع آشنایی چند صد ساعت با هم صحبت کردیم تا کامل با هم آشنا بشیم ،خلاصه که خیلییی دوسش دارم بعد این مدت
سلام توی محل کار باهم آشنا شدیم
دانشجو بودیم تو یه کلاس
خیلی کیف داد یادم افتاد 😍
به نام خدا
شب خواستگاری 🥴
پنج ترم همکلاسی بودیم
تو این پنج ترم همه ی خوب و بد همو دیده بودیم
من قصد ازدواج با همکارو هم دانشگاهی و نداشتم ولی خب عاشق شده بود و .... :)
۶ ماهی میومدن خواستگاری بعد از کلی فراز و نشیب راضیم کرد و ازدواج کردیم
۵ ساله میگذره و راضیم خداروشکر
اینم بگم تو دانشگاه هم من خواستگار زیاد داشتم هم اون 😂
تو گروه تلگرام🙈🙈🙈
شهرامون نزدیکه عزیزم راستش مث ی معجره بود چون هیچکدوم اهل گروخ رفتن نبودیم هردومون اد شده بودیم اولین گزوهامون بود همیشه مخالف اشنایی مجازی بودم شاید باورت نشه ولی خاسست خدابود هیچککس ب اندازه این ادم پیدا نمیشد ک اینقد تفاهم داشته اشیم و تمام ویژگی هایی ک میخاستم ازمرد آیتده داره خانوادهامونم مث همن عقایدی اخلاقی همه چی جالبع ک تاریخ تولدامونم یکیه😃هردو یسالو ی ماهو یروز
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
