" مثلا با ذوق براش حرف بزنی و هی حرف بزنی و اوج بگیری بد ببینی چشایع نازش خمارع و پلک نمیزنه ! هی دستاتو تکون بدی و یهو دستاتو بگیره و بکشونتت تو بغلش و موهاتو بزنه کنارتو آروم تو گوشت زمزمه کنه : آخه تو چقد قشنگی دلبر همونجا همون لحظه باید براش مرد🙈♥️💍من بهتون میگم تعداد مژههای پایین سمت چپش ۵۸ تاست، بعد شما میپرسی عاشقشی؟؟
حتماااااااا بخونید💕💕💜💜دو تا بچه بودن توی شکم مادر.اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ دومی: آره حتما. یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم. ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟ دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی.مثل دنياي امروز ما و خدايي كه همين نزديكيست.😍
" مثلا با ذوق براش حرف بزنی و هی حرف بزنی و اوج بگیری بد ببینی چشایع نازش خمارع و پلک نمیزنه ! هی دستاتو تکون بدی و یهو دستاتو بگیره و بکشونتت تو بغلش و موهاتو بزنه کنارتو آروم تو گوشت زمزمه کنه : آخه تو چقد قشنگی دلبر همونجا همون لحظه باید براش مرد🙈♥️💍من بهتون میگم تعداد مژههای پایین سمت چپش ۵۸ تاست، بعد شما میپرسی عاشقشی؟؟
یه پیرمردی بوده ریشهای بلندی داشته یه روز چن تا جوون ازش میپرسن وقتی میخواهی بخوابی ریشهات را میداری زیر پتو یا روش پیرمرده میگه شب که رفتم بخوابم دقت میکنم فردا بهتون میگم موقع شب هی ریشش را میداره زیر پتو خوابش نمیبره میداره رو پتو خوابش نمیبره
سر این داستان ازت پرسیدم
این اولین امضای من است.در تاریخ ۹/۹/۹۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد😍لطفا دعا کنید مادرم به آرزوش برسه