2777
2789

بچه ها

اوضاع واقعا خوب نیس

یکی از همکلاسیای من مشکوک به کروناس(لطفا براش دعا کنید) همههع رسانه ها چه داخلی چه خارجی انقدرر گفتن بیرون نرید رعایت کنید زبونشون مو در اورد

اونوقت میای نی نی سایت میبینی ده نفر رفتن خرید عکس گذاشتن😐😐😐

بچه ها تو رو خدا تحمل کنید چن روز نرید بیرون برای کارای غیر ضروری تا شر این ویروس کم شه از سرمون😔😔🙏🙏🙏🙏

نازنین هستم 🙋‍♀️عاشق حیوانات مخصوصا گربه ها🐈🐱عضو ۸ساله ی سایت و کوچیک همگی😁👋🏻

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

همه چی تقصیر حکومت و دولته مردمه خودمون انقدفهمیده و با درک و شعورو بافرهنگن هیچ تقصیری ندارن، هیچی ...

😂😂👍👍

نازنین هستم 🙋‍♀️عاشق حیوانات مخصوصا گربه ها🐈🐱عضو ۸ساله ی سایت و کوچیک همگی😁👋🏻

تازه اخبار شبكه ١گفت امروز خيابونا شلوغ بوده حالا ما گفتيم داريم كنترل ميكنيم مردم بيخيال نشن مراعات ...

کاااااش😞

نازنین هستم 🙋‍♀️عاشق حیوانات مخصوصا گربه ها🐈🐱عضو ۸ساله ی سایت و کوچیک همگی😁👋🏻

خدا  باعث و بانی این کرونارو لعنت کنه هر کس که با بی تدبیری و سودجویی باعث شد این ویروس وارد کشور عقب افتاده و بی امکانات ما بشه خودشو عزیزانش درگیر بشن 

کشتن مردمو هر روز یه بد بختی ! خسته شدیم 

خدایا شکرت 🫀

برای مقابله با کرونا چقدر این روز ها جای (امیر کبیر)خالیست


برای مقابله با کرونا


چقدر جاى امیرکبیر این روزها خالیست...


روزی که امیر کبیر به شدت گریست!


سال 1264 قمرى نخستین برنامه‌ى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه کودکان و نوجوانان ایرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امیرکبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان مى‌شود.


هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باخته‌اند، امیر بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند.


شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند یا از شهر بیرون مى‌رفتند.


روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مى‌شود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى


حال گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌اى باید پنج تومان هم جریمه بدهی.


پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم.


امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.


چند دقیقه دیگر بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد.


او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند


که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مرده‌اند.


میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب من تصور مى‌کردم که میرزا احمدخان پسر امیر مرده است


که او این چنین هاى‌هاى مى‌گرید.


سپس به امیر نزدیک شد و گفت:


گریستن آن هم به این گونه براى دو بچه‌ى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.


امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید.


امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت:


خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت:


ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند.


امیر با صداى رسا گفت:


و مسئول جهلشان نیز ما هستیم.


اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ایرانى‌ها اولاد حقیقى من هستند و من از این مى‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.

خدایا شکرت 🫀
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز