من دو تا برادر دارم که یکیشون ازدواج کرده
مامانم چند روز پیش زنگ زده به برادرم گفته دعوتتون کنم شام میاین، به خاطر کرون ا مشکل ندارین؟
برادرم گفته نه و اومدن
مامانم میگه خیلی تو قیافه بودن
میگه من خواستم شوخی کنم گفتم من الان سرفه کنم شما از من میترسین؟
برادر کوچیکم که ازدواج کرده گفته چرا ما باید بترسیم، برای ما که خطر نداره، برای تو خطر داره که بع خاطر سن بالات میمیری
مامانم میگم یهو عروسمون شروع کرده بلند بلند خندیدن
برای مدت طولانی
بعدشم مامانم گریه کرده