فعلا چیزی ب ذهنم نمیرسه ولی یسال برادرشوهر گدا گشنه ام کامل براخودش و زنش لباسهای گرون خریده بود بعد ما تازه ماشین گرفته بودیم من ارزون خریدم ی چیزایی شوهرمم خرج ماشین کرد و براخودش پول نموند خرید کنه برامنم مهم نیست کلا خیلی خسیسه و گداعه و داشتع باشه هم خرید نمی کنه
بعد برادرشوهرم اینا ۴نفری باماشین ما رفتیم خونه پدرشوهر ک راه دوره و اونجا روز عید عین بچه کوچولو ها لباس عیدشون رو پوشیده بودن با برادرشوهرای دیگم پز میدادن و شوهر منو مسخره میکردن منم برگشتم ب جاریم گفتن اینارو نگاه عین بچه های کوچولو ک تازه لباس گرفتن ذوق دارن🙄😐 شوهرم نزدیک بود گریه کنه و نمیدونم چرا منو مقصر میدونست ک خرید عید نکرده؟دیگ هم عر نزدن پیشم بعد اون ماجرا هم بدلایلی رفتم دادخواست طلاق دادم ولی نشد جدا بشیم
حالا عید امسالم کلی خرید کردن ک باماشین ما برن دوباره ازاونموقع خاک توگورش نتونسته ی ماشین بگیره خودش میدونه جا نمیشیم یجا بازم شوهرمو تحریک می کنن خر می کنن باهاش میرن اونجا جمع میشن مسخرش می کنن اینم عین خر چیزی بارش نیست منک اگ شوهرمم بره نمیرم امسال ب درک ک ابرو ریزی میشه