دیدی نمیخای ی چیزیو باور کن هی دلیل الکی میاری واس خودت؟؟الان هی میگم شاید ی کار دیگه ای داشته شاید اشتباه میکنم اخه مامان من ک همیشه میناله از اون خانومایی ک میان تو زندگی بابام چطوری خودش الان...نمیدونم نمیخام باور کنم...نمیدونم ب شوهرم چی بگم...خیییلی مامانمو دوس داره نمیخام مامانم پیشش خراب شه کاش نمیفهمیدم کاش نمیشنیدم
میدونی شاید کمبود محبت داره طلاق خیلی سخته الان من دارم طلاق میگیرم بچه ام یه طرف خانواده ام یه طرف بی پولی یه طرف نگاه بدمردم یه طرف میری یه سوال از وکیل بپرسی پیشنهاد صیغه میده خیلی سخته تازه مثل کن مامانتم هر روز به یه بهونه ای بخواد بندازتت بیرون
نمیخام هیچ وقت نه جای مامانم باشم نه جای شما سخته...خدا راهتو هموار کن...فقط به خاطر بچع تو زندگی ک میدونی دوامی نداره ک توش ارامش نداری نمون...من حاضربودم همون اول جدا میشدن تا ب چشم خیانتاشون ب همو ببینم
توروی مامانت نیار به شوهرتم هیچی نگو مامانت اینقدر بزرگه که قابل تغییر نیست شوهرتم اگه بفهمه هیچی هم نگه نظرش نسبت به تو بد میشه.یه دوستی دارم میگفت مامانش تو۵۴سالگی تازه گوشی لمسی خریده با تلگرام میره با مردهذ دوست میشه اونم مرد متاهل براشونم عکس میفرسته میگه بابامم میدونه چاره نداره محض ابرو تحمل میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
