یه مدت دیگه عروسی یکی از فامیلامونه ب شوهرم گفتم پول بده برم پارچه بخرم برگشته میگه مگه تو لباس نداری هرروز میخری اخرین بار 3 سال پیش بود یه لباس خیلی ساده واسه عروسی خواهرش گرفتم گفتم چطور خواهرات واسه هر عروسی ک میرن لباس نو میخرن بهم گفت اونا لیاقت دارن ولی تو نه جون ب خودم قول دادم دیگه دعوا نکنم هیچی نگفتم گوشی رو قطع کردم ولی الان خیلی داغونم
خدایا هرجای ایرانم که دست میزنم درد میکند خودت مراقبمون باش😞 عضو کمپین مبارزه با کلمات تهوع آورِ:شوشو(شوهر) عِجقم(عشقم)🙊آخایی(شوهر)🙊عجیجم(عزیزم) پِری آقایی(شوهر) آز(آزمایش) سز(سزارین) اپی(ایپلاسیون)😳خخخخ(خندیدن مجازی)😤ازد(ازدواج)😞تودلی(جنین)😩چِلا(چرا)😖پسمل(پسر)😏دخمل(دختر)😕ریپ(ریپلای)😯رل(دوست پسر و دختر)😭دویوق(دروغ)😭عخی(آخی)👊پروف(پروفایل)😛خوشمل(خوشگل)👊کنجد(بچه)😩😩😩ز (زنگ زدن)😨