میدونید جلو چشم من چجوری میومدن ی حاله ای از هوا اصلا قابل وصف نیست ی چیزی ک تو هوا معلق بود انگار پا نداشت من پیش خودم فکر کردم جنه چون خیلی نماز شب میخوندم انگار چشم سومم باز شده بود پیش دعا نویس ک رفتم گفت موکل جنه اما من هیچ وقت قاطیشون نشدم اما هر چی بخایید ازشون برمیاد