داستان واقعی(ازپسرارباب حامله شدم) صفحه 10

مدیر

عضویت: 1398/10/04

تعداد پست: 4877

بچه هامن اینو میزارم واسه اونایی که حوصلشون سرمیره بیکارن و میان میگن داستان بزار یا صدام کن.بعدبعضیامیان میگن مااینو خوندیمو؛حالم خراب شدو؛اینوازفلان جا برمیدارییا😕.

خب مگه من گفتم خودم مینویسم؟من همیشه میگم ازجایی برمیدارم.

بعدشم مگه اینجاداستان بزارم واسم سودی داره؟دارم جذب فالور میکنم تبلیغات میلیونی بزارم کسب درآمدکنم مگه؟😕

میزارم واسه چندتااز دوستای مهربون😊.

زیاد حرف زدم.این داستان هیجان انگیزه

میبینمت دل میشه پرپر؛این چه حسیه آی دلبر؟😜باتوآرومه دلم؛ آرومه دلم؛تویی قانون دلم؛به تو محکومه دلم.دلبررررررررررررررر 💜میبری هوش وحواس از سر😛😍(بعضی ازدوستان لطفا نخودآش نباشید:ممنون 😆)

1398/11/04

13:13

23 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

یکتا۷۴

عضویت: 1398/06/14

تعداد پست: 8303

جدیدگذاشتم بخون تانترکیده

ممنون عزیزم . چرا میترکونن بابا اخه

صلواتی هدیه کنید برای داداش ابراهیم...♡

1398/11/07

21:37

1 نفر لایک کرده اند ...

honey1373

مدیر استارتر

عضویت: 1398/10/04

تعداد پست: 4877

ممنون عزیزم . چرا میترکونن بابا اخه

داستانم کاملا عبرت آموز بود آخرش.نخونده گزارش زد

1398/11/07

21:40

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.