هیچ احترامی دیگه بینمون نیست دست روی هم بلند کردیم پیش تموم مردم شهر ابروی همو بردیم البته همیشه اول اون اینکارارو کرده حالا با وجود یه بچه دلم میخواد که بتونم درستش کنم دیگه امیدی هست؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نمدونم منم تازه وارد راه تو. شدم و دلم میخواد جدا شم.زندگی ساختن تلاش دونفره میخواد
یه جایی خوندم که میگفت : هیچ وقت یک مادر رو سرزنش نکنید، چون خودش خیلی بهتر از شما این کارو بلده... هر روز یک احساس سنگینی و غم داره که مدام تکرار میکنه :کاش بیشتر بودم، کاش بهتر بودم و کاش مهربون تر بودم. همیشه آخرش خوبه،اگه بد بود بدون آخرش نیست وقتی که تو رفتی و لبت نیست،به قرآن لنگ است بساطِ قم و این صنعتِ سوهان از روی لب توست که در حاشیه قم/هی شعبه زده حاج حسین و پسرانش 😍😍😍🤪🤪 چشم هایت عقیق اصل یمن /گونه هاقاچ سیب لبنانی /تو بخندی شکسته خواهد شد /قیمت پسته های کرمانی
آره عزیزم. من خواهرم دوبار شرایط شمارو داشت.الانم دارن زندگیشون میکنن بخاطر بچه ها. با هم زندگی میکنن ولی بالاخرهمشکلاتی هم دارن که راه سازش کمی پیدا کردن