این متنو دیرو زهمسرم برام گذاشته بود رویس وال فیسبوکم.خیلی تاثیر گذار و قشنگ بود.تمام مدتی که میخوندمش اشکهام میریختن. گفتم شما هم بخونیدش.خیلی قشنگه
برای تمام "زنـــــــــــــان" به نمایندگی از ھمه "مـــــــــــردان" زمین
مردی که ...پا به پایت در مغازه ھای شھر می آید تا وسواسھایت را برای خرید یک روسری ساده عاشقانه بپرستد کیست؟منم!
برای روزھایی که پدر و مادرمان پیر میشوند و میترسی که دختر خوبی برایشان نبوده باشی، من کنارت ھستم تا خدمتشان کنیم و نترسی... ... برای ثانیه ای که پدران و مادرانمان به بھشت میروند من کنارتم تا درد یتیمی را کمتر حس کنی مردی که اشکھایت را میبوسد و موھای پریشانت را شانه میزند، منم
برا ی ثانیه ای که فرشته ای از بھشت در رحم تو به امانت می آید ، منم که کنارتم و تو در آغوش من ھست که می آرامی
در تمام آن ٢٨٩ روز بارداری ، وقتی از قیافه می افتی و شکمت خط خطی میشود و نمیتوانی حتی درست راه بروی،منم که کنارتم و شبھا تن خسته ات را در آغوش میگیرم
مردی که دستانت را در آن لحظات پر درد و امید تولد میگیرد و عرق از پیشانی پر دردت پاک میکند منم
مردی که موھای تو و دخترت را قبل از خواب شانه میکند و ھر دوی شما را در آغوش مردانه اش میخواباند منم
مردی که شبھای بیخوابی برایت قھوه و کیک شکلاتی می اورد تا قصه زندگیت را گوش میکند ، منم
مردی که با دستان خسته اش ،پاھای خسته تر تو از این زندگی سخت را ، ھر شب نوازش میکند تا بیارامند کیست؟ منم
تو برف زمستون ، وقتی از خواب پا میشی و میری پشت پنجره ،اونیکه روی بخار شیشه اتاق اسمت را نوشته منم
مردی که فال قھوه برات میگیرد و تو فنجونش انگشت میزنی تا برایت از فرشتگان و سرنوشت زیبایت حرف بزند منم
مردی که اصرار داری موھایش را خودت اصلاح کنی منم
مردی که بلد نبود ،اما دوست داشت ناخنھایت را لاک بزند منم.
کسیکه بارھا و بارھا نازت را میکشد و قھرھایت را خریدار است ھنوز ، منم
مردی که ھر پنجشنبه سالھاست به خاطر نذر روز خواستگاریش ، در خیریه ھا کار میکند به عشقت و به شکرانه بودنت ، منم
سالھاست که شب عید میروی سراغ یتیمھا تا شادشان کنی ، مردی که تمام این سالھا کنارت کادو ھا را خریده و روبان زده و ھمراھت بوده منم.
وقتی از سر کار میخواھی به خانه بروی ، مردی که پیاده می آید کنارت که تا خانه با ھم قدم بزنید ، کسی نیست جز من.
مردی که خسته از کار روزانه به ضریح چشمانت پناه می آورد و تو حاجت روایش میکنی منم
آھای دختر شبھای پاییز،شبھا که مضطرب از خواب میپری و تو تاریکی در بسترت میگردی که ببینی ھستم یا نه ، نبین...لمس کن تن مردی را که سردی روزگار را به خاطر تو به گرمای آغوشش مبدل کرده
اونیکه به خاطرت ، ته اقیانوس وسط تاریکی و خطر میرود تا صدفی به نامت بگشاید و شاید مرواریدی لایقت بیاید ،منم
اونیکه بعد از سالھا ھمسری ، بدن از تناسب افتاده ات را می بوید و می بوسد منم
روزی که اولین موی سپیدت را در آینه میبینی و اشک در چشمانت حلقه میزند ، منم که موھایت را در دستان مردانه ام جمع میکنم و در آغوشم سفت میفشارمت و در گوشت زمزمه میکنم که « امروز دو برابر عاشقتم ای شراب کھنه »
روزی که نگران چین و چروکھای تازه از راه رسیده صورت زیبایت میشوی ، منم که بھترین زیبارویان عالم را با ثانیه ای باتو بودن معاوضه نخواھم کرد
برای روزھایی که فرزندانمان میروند دنبال سرنوشتشان و تو در اتاقھایشان میگریی ، منم
مردی که دستانت را میگیرد و تو را شبانه به کنار دریا میبرد تا ھر چقدر میخواھی با بیکرانگی آب از دلتنگیھایت بگویی
برای روزھایی که جسمت تغییر میکند و فکر میکنی دیگر زن نیستی و میترسی ؛ منم که بارھا و بارھا حس زن بودنت را به تک تک سلولھایت یاد آوری میکنم...ھمان مرد وحشی روزھای اولمان میشوم تا یادت نرود که تویی شاه بیت غزل زندگی من
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اینکه این متنو یه زن نوشته یا مرد مهم نیست....مهم احساسیه که این آقا موقع خوندن متن پیدا کرده و دوست داشته که اینا از زبون خودش باشه.....یا حتی اگه به قول شما یه زن نیازهاشو اینطوری بیان کرده لااقل این آقا با خوندن این متن با نیازهای خانمش آشنا شده...چون اصولاً خانمها دوست ندارند نیازهاشونو بیان کنند و دلشون میخواد آقا خودش یه سری مسائل رو درک کنه.....در حالیکه آقایون فقط مسائلی رو درک میکنن که رک و پوست کنده بهشون گفته بشه و از کنایه و اینجور چیزا کلا سر در نمیارن مگه ما خانمها اشعار حافظو نمیخونیم....مولانا رو نمیخونیم....اونام مرد بودن....ولی در اون لحظه خواننده با حس خودش اینا رو از جانبه خودش به طرف مقابل میگه به هر حال از اینکه مردایی این چنینی هنوز هستند خوشحالم
خدا می بیند و می پوشاند...مردم نمی بینند و فریاد می زنند