من حتی وکیلم گرفتم دیگه بریدم رفتم که جدا شم دیگه دیدم درست نمیشه تا اینکه شوهرم گفت باز. بریم مشاوره نا امید بودم اما رفتم گفتم شاید. مشاوره بتونه متقاعدش کنه واقعا دیگه نمیشه تا اینکه مشاورمون یه بار که تنها بودم باهام از. سرگذشتش گفت که بچه طلاق بوده و اینکه شیش ماهش بوده پدرش مادرش رو طلاق میده و تا شیش سالگی با مادرش زندگی میکرده یه شهر. دیگه تا اینکه شیش سالش که شد پدرش میارتش پیش خودش که ازدواج کرده بود اونم پیش نامادریش زندگی کرده بود. و سالی یه بار. مادرش رو میدیده پدرش زیاد. نمیذاشت مادرش رو ببینه تا اینکه سالهها بعد. مادرش فوت میکنه میگفت من لحظه شماری میکردم مادرم رو ببینم وقتی میدیدم یه مرد. هفتاد ساله چه طور. بعد. اینهمه سال با حسرت از مادرش حرف میزنه و یه دردی رو اینهمه سال با خودش میکشه گفتم نمیخوام بچه ام با حسرت بزرگ شه بیخیال همسرم و خانواده اش که با زن مثل یه برده رفتار. میکنن بیخیال رفتارهایه بدشون بی خیال نیازهایه احساسهایه من میخوام سعی بکنم برایه پسرم زندگی خوبی براش بسازم مادر. خوبی باشم و کنارش بمونم تو تمام لحظات زندگیش
رو منم تاثیر گذاشتی
همینه👌👏👏👏👏
مشاوره خودش داغون بود🤕
تنها دلیل ادامه ی زندگی مشترک من پسرمع!!نمیدونم شاید زنش دادم بعد جدا شدم🙁
عشق مادر بودن اینه
اتفاقا پسر منم مشاور گفت احساسیه
چون فقط میاد منو بغل میکنه دستمو ماساژ میده شکممو بوس میکنه
یکی ازفامیلای ماهم طلاق گرفت الان دوتادخترش ازدواج کردن زندگیشون خراب شده میگه زندگی خودم که خراب شده بود ولی بارفتن من زندگی بچه هامم نابودشد
جدا همينه ادم پيرم كه ميشه بازم هوس اغوش مادر وپشت گرمي پدر راداره خدا بيامرز بابام يه كوچولو مريض ميشدن هردقيقه ميگفتن اخ مادر يه بار گفتم بابا مامانت سي سال پيش فوت كرده گفت نميفهمي، الان خوب نبودش وهر لحظه به ياد بابام گذروندن را ميفهمم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
