روزایی که پسته کیلویی هزارتومن بود دوست بابام با وانت می فروخت و جار میزد: پسته هزااار پسته هزار😌
روزی که به آرزوی چندین ساله م رسیدم و مهندسی مکانیک قبول شدم از ته دلم گریه میکردم
اولین آرزوی بزرگی بود که بهش رسیدم
هر روز زندگیم قشنگ و زیباست ولی فراموش نشدنی ترینش وقتیه تو دوران عقد بدون اجازه با شوهرم جیم زدیم رفتیم شمال😍😍😍😍 به همه گفتم که دانشگاهم سه روز شمال بودیم
بهترین خاطرات خودم.....
شب نامزدیمه اولیش ک با نامزدم رفتیم حرف زدیم
دومیشم قبولیم تو دانشگاهی ک ارزوم بود....
روز بله برون مون بهترین و بد ترین خاطره زندگیم بود بد چون یه سری از فامیلا با این که منو شوهرم و خانواده هامون سر مهریه توافق کرده بودیم یکم جر و بحث کردن و ما رو ناراحت کن خوب بود چون اون روز منو شوهرم به هم محرم شدیم و واسه اولین بار دست همو گرفتیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
