2752
2734
عنوان

چیکار کنم از همسرم دلگیرم

| مشاهده متن کامل بحث + 4418 بازدید | 26 پست
سانی جون بدجوری یادخاطراتم افتادم یادمه ساعت 10بامامانش اومدبیمارستان بعدمادرش تنها اومدداخل اتاق وگفت که اجازه ندادن بیاد داخل حالا توپاشو برو بیرون توی سالن انتظار ببینش حالا اون دیشب نیونده که نیومده حالا که الحمدا.. صحیح وسالمی چیزیت نشده وهمه هم اتاقی هام داشتند ازدست مادرشوهرم حرص می خوردن وآخر بهش گفتند این بدببخت که نمی تونه بره پسرت روببینه .....
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



مامان نی نی کاملاً حق داری دلگیر بشی از دست همسرت. حتماً کلی هم جلوی دیگران شرمنده شدی.

می دونم خیلی سخته، اما سعی کن دیگه بهش فکر نکنی.
ببین اگه از برخوردای شوهرت و اخلاق و رفتارش تو مواقع دیگه راضی هستی، دیگه بیشتر از این کش نده قضیه رو.

این مردا اگه عقل داشتن که دیگه مرد نبودن.
فروش شیرینی های تزئین شده با تم دلخواه شما، 09353064260 - نمونه کار در http://aramcookies.blogfa.com
وایییییییی خورشیدک جون چقدر دردناک بوده تجربه زایمانت.

یعنی همسرت فقط به خاطر دختر بودن نی نی نیومد باهات؟؟ الان دخملشو دوست داره؟
فروش شیرینی های تزئین شده با تم دلخواه شما، 09353064260 - نمونه کار در http://aramcookies.blogfa.com
2731
وای خورشیدک بمیرم الهی!
میدونم چقدر سخته.شوشوی من تو چند روزی که بستری بودم هر لحظه میومد پیشم و برام گل می آورد.روز زایمان هم برام یه دسته گل رز آورد .بعد زایمان پسرم زردی گرفت و یه هفته باهاش بیمارستان بودم و همش گریه میکردم ولی یه دفعه شوشو تو این چند روز اخلاقش عوض شد زیاد نمیومد و اگه هم می اومد اصلا دلداریم نمیداد میگفت خوب چیه چه خبره این همه ناراحتی مگه فقط تو زایمان کردی و درد کشیدی؟ روز مرخص شدنم هم عین برج زهرمار شده بود و اصلا خوشحال نبود.مامان عزیزش هم اومده بود.
بعد چند روز دوباره خوب شد.هرچقدر بهش گفتم که چرا این چند روز بداخلاق بودی میگفت نه خوب بودم فکر میکنی!
بعدا فهمیدم که مادرش جلوی جاریهام به پسرش گفته زنت خیلی برات ناز داره! مگه آدم به خاطر ورم دست و پا تو بیمارستان بستری میشه؟خوب میدونه نازش خریدار داره ناز میکنه!
فهمیدم که حرفای مامان جونش روش تاثیر گذاشته بود.هیچ وقت خاطره زایمانم یادم نمیره ازش راضی نیستم .
مدارا میکنم وقتی که تو میری
میدونم با یه حس تازه درگیری
مامان نی نی جون حرص نخور.بعضی مردا اینجورین دیگه چه میشه کرد؟
منم خیلی به خاطر اون چند روز حرص خوردم.بعدم گفتم الهی سر دخترش بیادو ولی وقتی دختره زایمان کرد خانواده شوهرش چنان جشنی براش گرفتن که بیا و ببین.تازه دختره 4 ماه هم حامله بود عروسی گرفتن!!!!!!!!!
کلا من وقتی از کسی ناراحتم و دعای بد براش میکنم واسش خوبی میاد! نمیدونم چرا؟
مدارا میکنم وقتی که تو میری
میدونم با یه حس تازه درگیری
اخی عزیزم مردا خیلی چیزا را بلد نیستن.باید بهشون یاد داد.بعضی مردا هم زیر بار نمیرن که یاد بگیرن.این جور موارد ادم باید خودش را به یه راه دیگه بزنه و به خوبیهای همسرش فکر کنه تا اذیت نشه.همه مردا یه شکل نیستن یکی خیلی پر احساسه و یکی کوه یخ.اینا بر می گرده به خلق و خو و چیزایی که تو خانواده یاد گرفته.به فکر نعمتی که خدا بهت داده باش و به اون فکر کن .با هیچ کس هم خودت را مقایسه نکن.یکی ممکنه انواع هدایا را گرفته باشه ولی یه جای دیگه مشکل داشته باشه
هیچ وقت امید را از کسی نگیریم. شاید اون تنها چیزی هست که داشته باشه.
اول بهش بگو خیلی دلگیر شدی ازش و بگو که خاطره بدی بوده و بعد هم بهش بگو که می بخشیش ولی ازش انتظار داری. این خیلی بهتر از اینه که همیشه این کارو یادآوری کنی براش. با این کار مطمئن باش برات جبران میکنه.
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=111641&PageNumber=1
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند! پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687