خلاصه قسمت 70
سیمای هم چنان در دستان فرهاده و فرهاد برای انتقام از کوزه ی سعی می کنه که به سیمای نزدیک شه.
فرهاد حلقه سیمای رو با پست برای کوزه ی می فرسته.
مادر سیمای چون سیمای چند روز که به خانه زنگ نزده به خانه کوزه ی زنگ می زنه. مادر کوزه ی هم همه جریان خیانت رو به مادر سیمای می گه مادر سیمای حالش بد می شه و پدر سیمای گوشی رو برمی داره و وقتی می فهمه که دخترش چه دست گلی به اب داده سکته می کنه و می میره. سیمای به خونشون زنگ میزنه و می فهمه که پدرش سکته کرده و به اتفاق فرهاد به شهرشون می ره.
از طرفی زینب و جمره و علی برای عوض کردن حال کوزه ی می برنش کافه. اونجا علی و زینب در حال اواز خوندن هستن و شعر روی ال سی دی نشون داده می شه و اونها می خونن جمره کنار کوزه ی نشسته و می گه وقتی می خندی شبیه کوزه ی 5 سال پیش می شی این ماسک رو از صورتت بردار کوزه ی. هم رو صورتت ماسک زدی هم رو قلبت
زینب که از دور کوزه ی و جمره رو می بینه می گه جمره حالا تو بیا آواز بخون و خودش کنار کوزه ی می نشیه.
کوزه ی یاد حرف گونه ی می افته که می گه تو جمره رو دوست داشتی و اگر یک روز باهاش رابطه داشته باشی من می ام و این حرفم را تکرار می کنم که تو جمره رو دوست داشتی و به من کلک زدی. کوزه ی ناگهان زینب را می بوسد. جمره طفلی صداش بند می آد و نمی توانه بقیه اهنگ رو بخونه علی میره کنارش.
علی اونها رو به خونه می رسونه. کوزه ی وزینب عقب ماشین نشستن و دارن لاو می ترکونن و جمره طفلی هم جلو نشسته.
جمره سریع خداحافظی می کنه و می ره. کوزه ی و زینب جلوی خانه می خوان هم را ببوسن که پدر زینب می رسه و زینب خداحافظی می کنه و می ره. واقعا این زینب نمی فهمه که کوزه ی برای خاموش کردن عشقش داره ازش استفاده می کنه؟ واقعا عین عقب افتاده های عقده ای می مونه.
علی می گه کوزه ی چی کار می کنی؟ زینب رو جلوی جمره می بوسی. یک چاقو بر می داشتی و قلب جمره رو پاره می کردی که بهتر بود! کوزه ی می گه من نمی تونم با جمره باشم و تازه از زینب هم خوشم میاد.
جمره طفلی داغون می ره خونه توی صفحه فیس بوکش می نویسه نه عشق هست و نه خوشبختی اگرم هست تاریخ داره و تاریخ انقضاش هم همین امروزه .
گلتن نگران شده و جمره می گه مامان تو چرا من رو انقدر ضعیف و رویایی بار اوردی تا یک کسی به من توجه می کنه فکر می کنم که عاشقم شده ؟ گلتن می گه که تو عاشق کوزه ی هستی. جمره خودش رو جمع می کنه و می گه نه. جمره می گه مامان کاش اصلا به این محل نیومده بودیم. گلتن می گه می خوای بریم که جمره می گه نمی تونم ازشون جدا بشم.
چند روز قبل علی و کوزه ی به خاطر مردی که کافه داشت و پاتوق انها انجا بود دعوا کرده بودند. عده ای به سر دستگی فردی به نام بکری از او باج می گرفت که کوزه ی وعلی حسابی اونها رو کتک زدند. افراد بکری به مغازه پدر کوزه ی رفته بودند و سامی رو یک جوری تهدید کردند. گلتن ترسید که افراد فرهاد باشن اما فهمید اینها کسان دیگری بودند و سریع موضوع رو جمع کرد و نذاشت سامی بفهمه که فرهاد ازاد شده.
کوزه ی هم فهمید که فرهاد برای سیمای گل فرستاده و خونه گرفته و یک کارت با پول 42000 لیر براش فرستاده که دقیقا مبلغی ست که او به فرهاد بدهکار بوده
گونی و خانواده نامزدش تو رستوران غذا می خوردن جمره واسه گونی اس ام اس داد که هیچوقت دوست نداشتم از همون اول هم تنها عشق واقعی من کوزی بود از این ببعد هم همینطوریه. ازت متنفرم. همیشه کنار کوزی می مونم. من مال کوزیم!
گونی عصبانی شد جوای داد هر دوتاتون اصلا واسه من مهم نیستید من همه حرفامو به کوزی گفتم
سیمای هم چنان در دستان فرهاده و فرهاد برای انتقام از کوزه ی سعی می کنه که به سیمای نزدیک شه.
فرهاد حلقه سیمای رو با پست برای کوزه ی می فرسته.
مادر سیمای چون سیمای چند روز که به خانه زنگ نزده به خانه کوزه ی زنگ می زنه. مادر کوزه ی هم همه جریان خیانت رو به مادر سیمای می گه مادر سیمای حالش بد می شه و پدر سیمای گوشی رو برمی داره و وقتی می فهمه که دخترش چه دست گلی به اب داده سکته می کنه و می میره. سیمای به خونشون زنگ میزنه و می فهمه که پدرش سکته کرده و به اتفاق فرهاد به شهرشون می ره.
از طرفی زینب و جمره و علی برای عوض کردن حال کوزه ی می برنش کافه. اونجا علی و زینب در حال اواز خوندن هستن و شعر روی ال سی دی نشون داده می شه و اونها می خونن جمره کنار کوزه ی نشسته و می گه وقتی می خندی شبیه کوزه ی 5 سال پیش می شی این ماسک رو از صورتت بردار کوزه ی. هم رو صورتت ماسک زدی هم رو قلبت
زینب که از دور کوزه ی و جمره رو می بینه می گه جمره حالا تو بیا آواز بخون و خودش کنار کوزه ی می نشیه.
کوزه ی یاد حرف گونه ی می افته که می گه تو جمره رو دوست داشتی و اگر یک روز باهاش رابطه داشته باشی من می ام و این حرفم را تکرار می کنم که تو جمره رو دوست داشتی و به من کلک زدی. کوزه ی ناگهان زینب را می بوسد. جمره طفلی صداش بند می آد و نمی توانه بقیه اهنگ رو بخونه علی میره کنارش.
علی اونها رو به خونه می رسونه. کوزه ی وزینب عقب ماشین نشستن و دارن لاو می ترکونن و جمره طفلی هم جلو نشسته.
جمره سریع خداحافظی می کنه و می ره. کوزه ی و زینب جلوی خانه می خوان هم را ببوسن که پدر زینب می رسه و زینب خداحافظی می کنه و می ره. واقعا این زینب نمی فهمه که کوزه ی برای خاموش کردن عشقش داره ازش استفاده می کنه؟ واقعا عین عقب افتاده های عقده ای می مونه.
علی می گه کوزه ی چی کار می کنی؟ زینب رو جلوی جمره می بوسی. یک چاقو بر می داشتی و قلب جمره رو پاره می کردی که بهتر بود! کوزه ی می گه من نمی تونم با جمره باشم و تازه از زینب هم خوشم میاد.
جمره طفلی داغون می ره خونه توی صفحه فیس بوکش می نویسه نه عشق هست و نه خوشبختی اگرم هست تاریخ داره و تاریخ انقضاش هم همین امروزه .
گلتن نگران شده و جمره می گه مامان تو چرا من رو انقدر ضعیف و رویایی بار اوردی تا یک کسی به من توجه می کنه فکر می کنم که عاشقم شده ؟ گلتن می گه که تو عاشق کوزه ی هستی. جمره خودش رو جمع می کنه و می گه نه. جمره می گه مامان کاش اصلا به این محل نیومده بودیم. گلتن می گه می خوای بریم که جمره می گه نمی تونم ازشون جدا بشم.
چند روز قبل علی و کوزه ی به خاطر مردی که کافه داشت و پاتوق انها انجا بود دعوا کرده بودند. عده ای به سر دستگی فردی به نام بکری از او باج می گرفت که کوزه ی وعلی حسابی اونها رو کتک زدند. افراد بکری به مغازه پدر کوزه ی رفته بودند و سامی رو یک جوری تهدید کردند. گلتن ترسید که افراد فرهاد باشن اما فهمید اینها کسان دیگری بودند و سریع موضوع رو جمع کرد و نذاشت سامی بفهمه که فرهاد ازاد شده.
کوزه ی هم فهمید که فرهاد برای سیمای گل فرستاده و خونه گرفته و یک کارت با پول 42000 لیر براش فرستاده که دقیقا مبلغی ست که او به فرهاد بدهکار بوده
گونی و خانواده نامزدش تو رستوران غذا می خوردن جمره واسه گونی اس ام اس داد که هیچوقت دوست نداشتم از همون اول هم تنها عشق واقعی من کوزی بود از این ببعد هم همینطوریه. ازت متنفرم. همیشه کنار کوزی می مونم. من مال کوزیم!
گونی عصبانی شد جوای داد هر دوتاتون اصلا واسه من مهم نیستید من همه حرفامو به کوزی گفتم
دستت ندردههه سروناز جووونم
الهییییییییییییییییییی بگردم این قسمت 70 رو که اون موقعها نشون می داد کلیییی واسه جمره غصه خوردممممم خیلی طفلکیهههههههه خیلیییییییییییییییییییییییی
ولی بازم خیلی مرده که رابطه کوزی و زینب رو می بینه می تونه عاشق بمونه هاااااا به قول خودش اون آخرا یه بار می گفت که من حتی وقتی که اون(کوزی) رو با کس دیگه ای (زینب) می دیدم هم عاشقش بودم....
الهییییییییییییییییییی بگردم این قسمت 70 رو که اون موقعها نشون می داد کلیییی واسه جمره غصه خوردممممم خیلی طفلکیهههههههه خیلیییییییییییییییییییییییی
ولی بازم خیلی مرده که رابطه کوزی و زینب رو می بینه می تونه عاشق بمونه هاااااا به قول خودش اون آخرا یه بار می گفت که من حتی وقتی که اون(کوزی) رو با کس دیگه ای (زینب) می دیدم هم عاشقش بودم....
بله کوزی خیلی نامردی کرد
قبلا در مورد این قسمت حرف زده بودیم
سروناز جان توی تویتر می نویسه جمره
قبلا در مورد این قسمت حرف زده بودیم
سروناز جان توی تویتر می نویسه جمره
لادن جون آرهههههههههههههه رسماااا جمره بیچاره رو کوبوند تو دیفااال طفلک رووووووووووو
ریحانهههه گل چشمت رو کندی زدی به لبت؟؟ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
سلام اره همین کارو کردم خخخ
دقیقا
سر اون قسمت چقد حرص خوردم!!! گریه هم کردم
الانم دارم حرص می خورم این ریور دیشبو قاطی کرد تکراری گذاشت.نکنه این قشمت 80 رو از روش بپرن یهو بره 81!!!
سر اون قسمت چقد حرص خوردم!!! گریه هم کردم
الانم دارم حرص می خورم این ریور دیشبو قاطی کرد تکراری گذاشت.نکنه این قشمت 80 رو از روش بپرن یهو بره 81!!!
سلام تشککککککککککککککککککککککککککر
میشه بپرسم جان چه نقشی پیدا میکنه بعدها؟؟؟چون یادمه یکی از بچه ها میگفت بعدن نقشش پررنگ میشه؟؟
میشه بپرسم جان چه نقشی پیدا میکنه بعدها؟؟؟چون یادمه یکی از بچه ها میگفت بعدن نقشش پررنگ میشه؟؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
