2777
2789
عنوان

کوزی گونی (اینجا همه چی درهمه :)

| مشاهده متن کامل بحث + 1862950 بازدید | 44999 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

الینا جون گاهی واسه چند ساعت سایتی که عکس ها ازش آپلود میشه مشکل پیدا می کنه تو یه تاپیک دیگه هم عکس گذاشتم دیده نمیشه. بعدا امتحان کن خانومی همیشه این مشکل رو داریم :(
خلاصه قسمت 69


فرهاد از خودش و سیمای عکس می گیره و به گوشی کوزه ی می فرسته (به سیمای هم گفت از این ببعد فقط مرگه که ما رو از هم جدا می کنه). سیمای کلی التماس فرهاد می کنه که با من کاری نداشته باش پول و خونه ات را پس می دم ولی فرهاد می گه تو دیگه وارد این بازی شدی و تا اخر باید با من بیای .

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

کوزی تو کافه با زینب و علی و جمره است که براش اس ام اس میاد و با دیدن عکس سیمای و فرهاد دیوونه می شه.

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

حرفی نمی زند و جمره به زور گوشی اش را می گیره و می بینه که سیمای و فرهاد هستند. وای زینب هم هی تو این صحنه می گه این فرهاد که می گید اینه . اینا با هم چی کار می کنن. و حسابی روی اعصاب کوزه ی می ره. جمره می گه زینب یکم ساکت شو. زینب می گه این که همون کافه ای هست که دیشب با هم رفته بودیم و کوزه ی به همراه دوستاش سریع می رن به اونجا. کوزه ی می گه من این فرهاد رو می کشم. سیمای هنوز در عقد منه و این با چه جراتی به سیمای نزدیک شده(در واقع به سیمای گفت که از کوزی طلاق نگیره که با زن عقدی کوزی رابطه داشته باشه حلقه سیمای رو هم ازش گرفت).

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان


به ا,نجا می رن ولی می بینن که فرهاد وسیمای از انجا رفتن و فرهاد براش پیغام گذاشته نمی تونی از زن هات محافظت کنی.


جمره و زینب سوار ماشین می شون تا علی وکوزه ی بیان. دو نفر افراد فرهاد سوار ماشین می شن و اونها رو با اسلحه تهدید می کنن و چند چهار راه پایین تر پیاده می شن. کوزه ی و علی که حسابی ناراحت شدن و نگران اونها رو پیدا می کنن. در واقع فرهاد فقط می خواسته کوزی رو بترسونه

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

جمره گوشیسش رو تو کافه جا گذاشته اما حالا می بینه که گوشیش خاموش شده در حالی که وقتی کوزه ی بهش زنگ زد گوشیش روشن بود.

کوزه ی به همراه دوستانش به اداره پلیس می رن ولی فرهاد می فهمه و به کوزه ی می گه مشکلت رو باید خودت حل کنی نه اینکه به اداره پلیس بری کوزه ی از فرهاد شکایت نمی کنه

از طرفی فرهاد سیمای رو به یه ویلا برده که بیرونش پر نگهبان هست. سیمای به فرهاد می گه کوزه ی تو را لو نداد و کار گونه ی بود اما فرهاد باور نمی که و می گه کوزه ی به من خیانت کرد. تو چرا ازش طرفداری می کنی او همه زندگی اش عاشق جمره بود. به خاطر جمره کتک کاری کرد به خاطر جمره به زندان رفت اون برای جمره هر کاری می کنه اون با قلبش که عاشق جمره بود همیشه به تو خیانت می کرد. رقیب تو زینب نبود بلکه جمره بود.

سیمای شب رو تو ویلای فرهاد می گذونه و صبح فرهاد با یک دسته گل بالای سرشه و بهش میگه تو هم کم کم به من عادت می کنی و من و تو حالا حالا ها با هم کار داریم خانم خوشگله . این سیمای دیگه چه بدبختیه

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

صبح جمره مرخصی می گیره تا پیش کوزه ی باشه از طرفی زینب هم سرکار نمی ره و میاد در خانه جمره تا پیش کوزه ی برن. وای این زینب دیگه روی هر چی چسب رو سفید کرده بیا برو پی کارت دیگه.

گونه ی هم برای خودش خانه گرفته و بانو پیش اونه که مادرش با کلی غذا میاد و اینکه بانو رو اونجا می بینه حسابی خجالت می کشه. هندان گریه می کنه که تو رفتی و من رو با دو بداخلاق تو اون خانه تنها گذاشتی


AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792