سلام به همگی من اومدمممممممممممممممممممم
بابا بی خیال فعال شدید اعضای جدید اومدن هورااااااااااااا
سلااااااااااااااااااااام
آره خونه و گل کار فرهاده
آره خونه و گل کار فرهاده
اه چقدر از این زینب من بدم میاد دختره سیریشششششششششششششششش
مانیا جون خلاصه قسمت 67 رو می تونی امشب بذاری؟ فاصلمون با جم خیلی کم شده فکر کنم یک قسمت. می خوایم یه کم سریعتر پیش بریم
Emshab chi shoddddd? :-(
عزیزم امشب جم فکر کنم قسمت 65 رو داده تو صفحه 96 تاپیک می تونی بخونی نوشتم :)
قسمت 66 رو هم صفحه 101 گذاشتم
خلاصه قسمت 67 رو هم اگه مانیا جون فرصت نکرد بذاره امشب می ذارم فقط یه کم دیروقت میشه
قسمت 66 رو هم صفحه 101 گذاشتم
خلاصه قسمت 67 رو هم اگه مانیا جون فرصت نکرد بذاره امشب می ذارم فقط یه کم دیروقت میشه
سلام
سرونازجون میلتو خونم مرسی
دست همگی درد نکنه افروز جون مانیا جون لادن جون سروناز جون و بقیه ....
منم فعلا از زینب بدم میاد مارمولکیه واسه خودش...تنفرم از سیمای تبدیل به ترحم شد خخخخخخخخ حالا فقط زن کوزی نباشه سریش بهش نباشه هرجوری میخواد باشه ....امشبم وقتی سامر دکش کرد خداییش دلم براش سوخت ..ولی مگه ادم میشه دوباره فردا میره یکی دیگه رو تهدید می کنه
سرونازجون میلتو خونم مرسی
دست همگی درد نکنه افروز جون مانیا جون لادن جون سروناز جون و بقیه ....
منم فعلا از زینب بدم میاد مارمولکیه واسه خودش...تنفرم از سیمای تبدیل به ترحم شد خخخخخخخخ حالا فقط زن کوزی نباشه سریش بهش نباشه هرجوری میخواد باشه ....امشبم وقتی سامر دکش کرد خداییش دلم براش سوخت ..ولی مگه ادم میشه دوباره فردا میره یکی دیگه رو تهدید می کنه
خلاصه قسمت 67
گونه ی که حسابی از کارش شرمنده شده میره خونه وسایلش رو جمع می کنه که بره کوزه ی می رسه. هندان میگه این چه کاری بود که با برادرت کردی داره میره. کوزی میگه من دیگه برادری ندارم. گونه ی عصبی میشه و جواب میده
دلیل همه اینا جمرست نه؟ بخاطر جمرست که با من دشمنی. بگو که عاشق جمره ای چون ما رو با هم دیدی تلافیشو درآوردی و کوزه ی یه مشت می خوابونه تو دهنش!!! ... سامی و هندان اونارو جدا میکنن....گونی میگه بگو که بخاطر اون مست کردی بخاطر اون بابا رو زدی بعدشم وقتی ما رو دیدی فرار کردی رفتی. واسه همینه که از من نفرت داری واسه همین گناه منو به گردن گرفتی می خواستی منو کوچیک کنی. کوزی جواب میده آره عوضی ازت نفرت دارم بخاطر آشغال بودنت ازت نفرت دارم چون همیشه همه رو می فروشی ازت نفرت دارم چون بدبختم کردی آیندمو خراب کردی ازت نفرت دارم چون یه ذره هم پشیمون نیستی ازت نفرت دارم گونی میگه روزی که با جمره یه چیزایی بینتون اتفاق افتاد اون موقع ازت می پرسم! هندان به سامی میگه نزار بره سامی هم با متلک جواب میده زندان که نمیره ! و گونی خونه رو ترک می کنه و میره هتل
گونی می خواد بره زوریخ پیش بانو
باریش هم تلاش میکنه که پسورد فایل های محرمانه پدرش رو پیدا کنه که بالاخره موفق میشها
سیمای میره پیش وکیل کوزه ی برای طلاق میخواد وکالت طلاق بده اما یه اس ام اس از طرف شخصی نامعلوم میاد که هیچی رو امضا نکنه
یه کردیت کارت با 49 هزار لیره موجودی به دستش میرسه فکر میکنه اینا همه از طرف گونه یه اما وقتی به گونه ی زنگ میزنه گونه ی انکار میکنه و بد و بیراه میگه
زینب اومد پیش گلتن خانم موهاشو درست کنه که دید با زینب می خوان برن بیرون پیتزا بخورن گفت بعدا میام از آرایشگاه که اومد بیرون کوزی از جلوش رد شد و خیلی سرد باهاش برخورد کرد جمره هم زود پرید بیرون باهاش سلام علیک کرد و گفت من و مامانم داشتیم می رفتیم شام بخوریم تو هم بیا و سه تایی رفتن بیچاره پول شامم حساب کرد
زینب هم سر کوزه ی با پدرش دعواش میشه....میگه اگه تو بهش توهین نمیکردی اون از من فاصله نمیگرفت. کوزه ی داره مجرد می شه و دیگه اون وقت تو نمی تونی جلوی رابطه ما را بگیری
علی با دمت (دوست دخترش) میرن بار ... تو اونجا سامر و دوستاش هم میان ... و به محافظ های بار میگن که علی و دمت رو بیرون کنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
