سلام خانم ها
من پنج سال ازدواج کردم از تهران رفتم به شهر شوهرم و اونجا توی شهر شهرم ساکن هستیم.
البته از این پنج سال چهار سالش ماموریت به یه شهر مرزی رفته بودم که سه ماه برگشتیم شهر شوهرم.
مادرشوهرم انتظار داره هر وقت مادر ،پدر خواهر و برادرم میان خونه من و بهم سر بزنن به اون خبر بدم که خانواده ام چه روزی میخوان بیان خونه ام .
چند روز پیش خانواده ام اومدن خونه ام و دو روز موندن و رفتن من بهشون نگفتم که خانواده ام میخوان بیان یا زنگ نزدم بگم الان خونه من هستن.
چون لزومی ندیدم به کسی گزارش بدم
مثل اینکه همون روز اول که خونه من بودن یکی از خواهرشوهرام به شوهرم زنگ میزنه باهاش کار داشته اونم بهش میگه که خانواده زنم خونه ام هستن اینم میره به مادرش میگه که بابا مامان فلانی دیروز اومدن خونه اش.
بعد از چند روز که مامانم اینا برمیگردن تهران مادر شوهرم اومد خونه ام و با من دعوا کرد که من شبی که شنیدم از دخترم مادرت اینا اینجان شب خوابم نبرد از غم و غصه. چرا به من نگفتی؟ چرا من نمیدونمسنم اینا میخوان بیان؟ دفعه بعدی هر وقت اومدن یا خواستن بیان حتما باید بهم بگی من بدونم ...
به نظر شما بهش باید آمار بدم؟
من نمیدونم این چرا باید بدونه کی میاد خونه من؟