فرزند عزیزم پس کی قرار است بیایی و دل مادر را شاد کنی؟؟این روزها به شدت احساس تنهایی میکنم..گاهی آنقدر دیوارهای خانه به من فشار می آورند که دیوانه میشم...پس کی قرار است شیر خوردنت، تاتاتی کردنت ،بغل شدنت، شیرین زبانی هایت را ببینم؟؟کی قرار است تو اولین کلمه را به زبان بیاوری و من از شدت ذوق هی از تو خواهش کنم که دوباره تکرار کنی؟؟کی قرار است ذوق کردنت برای رفتن به مدرسه را ببینم؟کی قرار است اولین ها را با هم تجربه کنیم؟؟مادر این روزها غریب و تنهاس تو را در زندگی اش کم دارد خیلی کم دارد...به مادر بگو تا کی باید عکسهای بچه ها را با حسرت ببینم؟و یا از شنیدن مادر شدن اطرافیانم بغض کنم؟فقط به مادر بگو تا کی باید منتظر بمانم؟...فرزندم به تو قول میدهم برایت مادر خوبی شوم فقط بیا😔😔
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
خیلی حس بدیه با اینکه هست بخوای احساس تنهایی بکنی😑
خب من زیاد حساسم اون بیخیال ن لینکه آدم بدی باشه
زندگی کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله ی اسب است، تا می تازی با تو می تازند. زمین که خوردی، آنهایی که جلوتر بودند، هرگز برای تو به عقب بازنمی گردند و آنهایی که عقب بودند، به داغ روزهایی که می تاختی تو را لگدمال خواهند کرد! در عجبم از مردمی که به دنبال دنیایی هستند که روزبهروز از آن دورتر می شوند و غافل اند از آخرتی که روزبهروز به آن نزدیک تر می شوند... امام علی علیه السلام ❤