خیلی ماه بدی بود برام دقیقا شد ۴ هفته پر استرس و گریه بالاخره امروز جواب ام آر آی شوهرم حاضر شد فقط خواهر شوهر بزرگم که خیلی مهربونه می دونست ام ار ای داده رفتیم جواب باهم بگیریم خواهر شوهرم گفت تو بشین من میگیرم خودش هم قبلش رفته بود حرم .خلاصه جواب را که داد به یارو گفت میشه خودت بخونی برام گفت نه بعد دید انگلیسیه گفت بیا زن داداش خودت بخون من دو خط اول خوندم دیدم نوشته نرمال بقیش را چشمم سیاهی رفت گفتم نمیدونم چی نوشته خلاصه رفتیم یه متخصص که صبح هم باشه پیدا کردیم نشون دادیم گفت سالمه من انگار دوباره متولد شدم بعدش اسم همه نی نی سایتی ها که برام دعا کرده بودن را نوشتم دو صفحه شد که برم حرم برا تک تکشان دعا کنم.خدا را شکر. امشب بعد یکماه شام خوردم درست