دوهفتس پدرشوهرم مريضه و زندگيمو ول كردم اونجام
امروز ناهار قرمه سبزي بود خونشون منم قبلش خونه خودمون قرمه سبزي پخته بودم
شوهرم ب مامانش گفت دوهفته قرمه سبزي خورديم😳با اينكه من پختم خورديم دوبار بعد اومديم خونه مامانش چون نميتونم برم خونه خودم ك
بعد ب مامانش ميگه وااي خيلي خوشمزس دوبشقاب ميخورم و..منم با خنده گفتم مگه مال من بدمزه بود؟با ي لحن مسخره و خنده گفت وا چ ربطي داره چرا خودتو قاطي ميكني!!!با اون همه خوبي ك واسشون كردم
منم ديگه بعدش باهاش حرف نزدم و اومدم خونه خودم
الان سركاره هي پيام ميده چته
جيكار كنم فردا؟چجوري ادب بشه؟؟ك جلو مامانش اونطوري خوردم نكنه