بچه ها مشکل من با جاریم خیلی عمقش زیاده
برمیگرده ب دوران دوستیم با شوهرم چهار سال پیش که اون عقد کرد و منو صدا زد و نشست جلوم و گفت من نمیذارم تو زن فلانی شی و خانوادش از تو بدشون میادو از این حرفا و من در جوابش بهش گفتم که ببین اونا هچی نیستن غلط کردن اینارو راجع ب من میگن
تا اینکه قضیه ب اینجا رسید ک رفت حرفای منو گذاشت کف دست مادر شوهرم و حتی سیگار کشیدن من هم گفته بود
خلاصه گذشت و گذشت و گذشت ما کلا بذ اینا قطع رابطه کردیم دوسال تو این مدت راه ب راه حرف میزدن پشت سر ما ک دنبال خراب کردن زندگیشونیم و مزاحم انداختیم ب زندگیشون و من از سیم کارتم ب برادرشوهرم پیام دادمو این چیزا هروقتم میگفتیم بیان رو در رو مادرشوهرم میگفت نمیان
تا پدرم فوت شدو برادرشوهرم همه مراسمارو اومد و ما کلا پشماممون ریخت ک اومده و