جرچیل تعریف می کنه یه بار تو مدرسه کتک خورده
اومده پیش پدرش شکایت
پدرش فقط بهش گفته واقعا توقع نداشتم انقدر ضعیف باشی و نگاش کرده
بعد میگه خودم رفتم با همون بچه ها دوست شدم و این باعث شد دیگه کتک نخورم
ته پدرش دفاع کرده ازش نه خودش کسی و زده این و میگن سیاست