ایشالا خدا حفظش کنه
خوشحالم که این چند روز سخت رو پشت سر گذاشته،
قطعا برای تغذیه ش چه بهداشت و چه دکترش بهتون توضیحات لازم رو دادن، و گفتن من فقط تکرار مکرراته
اما اجازه بده روی جمله هایی که هر روز می شنویم که میگن تغذیه و ژن، مکث کنیم، و من سبک زندگی رو هم اضافه کنم
ی کوچولوی ۲.۵ ساله هم هنوز نی نیه، هم مثل کودک داره به مرحله عقلانیت وارد میشه پس شما می تونی شروع کنی به روشهای جدید و از خودش و البته پدرش کمک بگیری
مثلا صبح بعد از اینکه صبحونه تونو میل کردید، شما میری تو آشپزخونه ظرفهای صبحانه رو میشوری و فکر ناهار میشی و البته ممکنه لباسهای قبلا شسته رو تا کنی، مرتب کنی، و تلفنی با مامانت حرف بزنی البته حتما ی وقتی هم با کوچولوت بازی می کنی و اونم وقتی شما مشغولی به ورجه و وورجه و بازی با اسباب بازیها، ور رفتن با وسایل خونه، و کلی تحرک مشغوله
حالا بیاییم سبک شما رو عوض کنیم، بعد از صبحونه، بادختر کوچولوت میای پشت میزش میشینی و با مداد عکس ی گل و ی پیشی می کشی و باهم رنگامیزی می کنید، ی گلبرگ شما، یکی اون و وقتی تموم شد از روی نقاشی واسش قصه میگی و عملا بعد غذا اونو یجا نشوندی و نذاشتی کالری زیادی بسوزونه، بعدش باهم از روی گوشیت ترانه گوش دادید و همخوانی کردید هم ذوق نقاشی و هم موسیقاییش رو پرورش دادی و هم انرژیش ذخیره شد البته بین صبحانه و ناهار ی میان وعده برای وزنگیری خیلی عالیه
حالا دوتایی باهم بازی می کنید قایم موشک، یا الاکلنگ یا ... و چون مامانش باهاش بازی می کنه کلی ذوق می کنه و شادی فراوان باعث میشه انرژیش خالی و ذهنش آزاد میشه، یا مثلا میبریش مهد و اونجا با دوستاش بازی می کنه و انرژیش خالی و ذهنش آزاد میشه
لابلای بازی باهاش ناهار میزاری با همسرت از شب قبل کمک کرده و ناهارتون آماده ست یا از ی کترینگ مطمئن با قیمت مناسب میخری فرقی نمی کنه، مهم اینه ی مامان پرمشغله نیستی که فرصتی واسه نی نی نداشته باشی، بعد ناهار نمیشه انتظا داشته باشیم کوچولوت مثل ی آدم بالغ لم بده و حتما بازی می کنه، شما می شینی ی گوشه و با عروسکهای انگشتی یا نقاشی روی انگشتهات شروع می کتی به خوندن مثلا ترانه: مامان انگشت ، مامان انگشت کجایی؟ من اینجام من ابنجام حالت چطوره؟
اونم میاد کنارت و روی انگشتهای اون میخونی و کم کم خوابش می کنی اون خواب واسش لازمه و چند روز که مدام تو ی تایم باشه دیگه بدنش عادت می کنه، وقتی خوابید برو سریع به کارهات برس
بعد از خواب بهش میان وعده میدی، مثلا خاله بازی با رستوران بازی می کنید و کلی تو بازی بخور بخور می کنید، عصر زمستون وقت خوبیه برای بازیهای داخل خونه
و وقتی داری شام درست می کنی بد نیست وقتی هنوز غذا در حال آماده شدنه ی چیز خیلی ساده مثل شیرموز غلیظ که توش نون هم لابلای مخلوط کن کاملا میکس شده بهش بدی یا بیسکوییت مادر، یا سرلاک، یا حتی ی کوکوی سیب زمینی با نون، هر چیزی که بدونی اون لحظه آماده کردنش وقتگیر نیست
شب هم وقتی شامتون تموم شد با باباش سه تایی ترانه های کودکانه بخونید، یا واسه بابا اتفاقات روز رو تعریف کنید گاهی با هیجان دست بزنید گاهی یهویی بغلش کنید و گاهی حتی روی پشت باباش مثل اسب سواری بشینه یا حتی مامان و بابا ببرنش روی تاب که با میله بارفیکس تو خونه نصب کردن و قطعا قیمت ابن تابها اثلا بالا نیست فقط باید مراقب بود انواع ایمنش رو تهیه کرد، مامان و بابا بهم نزدیکتر میشن، کوچولو از عشق سیراب میشه، بدون خطر سرماخوردگی تو پارک، توی خونه کلی کیف کرده و کلی انرژیهایی که لاید آزاد بشه، آزاد شده و از زرفی اون انرژی مثبتی که باید دریافت کنه رو گرفته
با ابنجور روشها، از جست و خیز کردن گاها بی هدف بچه جلوگیری و بازیهاش جهت پیدا می کنه، زندگیش از حالا منظم میشه و ساعت خواب و بیداریش مشخص میشه و بدنش یاد می گیره با این ساعت بدن کی بخوابه، کی ذخیره کنه، کی بازی کنه
پس نه تنها وزن می گیره،بلکه جلوی وزن بالا رو هم می گیره