بچه ها من سر اینکه خواهرشوهرمینا دوشب موندن خونمون و من باردارم و خیلی اذیت شدم البته خواهرشوهرم خودش غذا درست میکرد ولی بازم جلوی شوهرش معذب بودم و بچه هاش خیلی شلوغ میکردن یه دختر 4 ساله و یه پسر 1 و نیم ساله داره با شوهرم بحثم شد الان سه روزه مثه ادم باهم حرف نزدیم امشب شیفت الان بهش تو تل پی ام دادم مهدی من حالم بده بیا خونه
اولش نوشت چرا چته
بعد زود پاک کرد نوشت یکم بخواب خوب میشی یا زنگ بزنم مامانم بیاد پیشت
خیلی ناراحت شدم دلم خیلی گرفت 😢 اون اصن عین خیالش نیست خونسرد من دارم دیوونه میشمممم چیکار کنم ؟ 😔