سلام قبل ازینکه حرفی بزنم اینو بگم الان توی ماشینیم و خیلی نمیتونم سریع تایپ کنم
نت شاید قطع و وصل بشه
دیروز شوهرم از محل کارش زنگ زد گفت مرخصی گرفتم یه سر به مامانتو مامانم اینا بزنیم
گفتم بی هوا؟؟؟؟؟
دیگه سریع دوش گرفتمو وسیله برداشتم زنگ زدم مامانم گفتم ناهار داریم میایم اونجا ساعت ۱۲ بود گفت اااا من کلم پلو گذاشتم علی که دوست نداره(شوهرم)گفتم طوری نیست
دیگه ۳ اینا بود رسیدیم خونه مامانم اینا مامانم یه غذا دیگه هم درست کرده بود چون شوهرم دوست نداره کلم پلو
کلی هم خوراکی گذاشت بین راه
بابامم کارتشو گذاشت جیب شوهرم گفت همراهت باشه...
اینم بگم ما هر هفته خونه مامانمیم
خلاصه بین راه گفت یه سرم به خواهرم بزنیم
زنگش زد بش گفت ما امشب میایم اونجا
یکسالو نیمه خونه خواهر شوهرم نرفته بودیم