ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
وای جوووووون به جفتشون... من از 18 هفته کم کم. متوجه شدم...
قربونش برم الهی الان کلی نی نای کرد توو دلم... اگه بیاد دنیا چقد دلم واسه تکوناش تنگ شه😢
دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد... وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌
این شادمانی که اکنون در دست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که دردست تو آشیانه دارد در حالیکه در افتاب قدم می زنی همیشه با تو نخواهد بود، همین گونه این پآهای کوچکی که در کنارت می دود و باصدای مشتاقی که بدون وقفه و باهیجان هزاران سوال از تو می کند تا ابد نیستند.این صورتهای قابل اعتماد که به طرف تو توجه می کنند، یابازوان کوچکی که بر گردن تو حلقه می شوند و لبان نرمی که بر روی گونه های تو فشار می آورند دایمی نیستند.قلب خودت را بر ایشان اارزانی بدار، روزهایشان را از شادی پر کن، در خوشی و شادمانی معصومانه شان شریک باش که طفولیت جز روزی بیش نیست و با چشم بر هم زدنی از دست خواهد رفت❤
اوخی دوتا عزیزم از هفته هجده تا بیست کم کم شروع میشه شکمت میشه میدون جنگ
ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم! بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این میارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیمهای ما به کسی آسیبی نمیزند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگیها که با این توضیح خواستنها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفتهاند
با تاپیک بامداد خمار جلو میرم. گروه آبی رو با کمک آسنات جونم😍 پشت سرگذاشتم. قدم 173.وزن قبل 87.وزن حالا 77. هدف اول 75. هدف دوم 71. الان ک توی گروه سبزم وزنم شده 70 کیلو. هدف سوم 67. هدف چهارم 66 و تثبیت. جووووونانرژی چی بالاتر از این که شوهرم با دیدنم مدام میگه اوفففف چقدر تغییر کردی؟ 🥰یا این ک میتونم با خیال راحت لباس برای خودم سفارش بدم چون سایزم تا حدودی استاندارد شده😍
وای جوووووون به جفتشون... من از 18 هفته کم کم. متوجه شدم... قربونش برم الهی الان کلی نی نای ک ...
کلی لذت ببر که من الان ی ماهه زایمان کردم حسابی دلتنگم
این شادمانی که اکنون در دست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که دردست تو آشیانه دارد در حالیکه در افتاب قدم می زنی همیشه با تو نخواهد بود، همین گونه این پآهای کوچکی که در کنارت می دود و باصدای مشتاقی که بدون وقفه و باهیجان هزاران سوال از تو می کند تا ابد نیستند.این صورتهای قابل اعتماد که به طرف تو توجه می کنند، یابازوان کوچکی که بر گردن تو حلقه می شوند و لبان نرمی که بر روی گونه های تو فشار می آورند دایمی نیستند.قلب خودت را بر ایشان اارزانی بدار، روزهایشان را از شادی پر کن، در خوشی و شادمانی معصومانه شان شریک باش که طفولیت جز روزی بیش نیست و با چشم بر هم زدنی از دست خواهد رفت❤
من الان 13هفتم یک هفتست بعضی وقت ها یه چیزهایی تو شکمم احساس میکنم یعنی اونها تکون هاش نیست؟😳😳
فک نمیکنم خیلی زوده
این شادمانی که اکنون در دست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که دردست تو آشیانه دارد در حالیکه در افتاب قدم می زنی همیشه با تو نخواهد بود، همین گونه این پآهای کوچکی که در کنارت می دود و باصدای مشتاقی که بدون وقفه و باهیجان هزاران سوال از تو می کند تا ابد نیستند.این صورتهای قابل اعتماد که به طرف تو توجه می کنند، یابازوان کوچکی که بر گردن تو حلقه می شوند و لبان نرمی که بر روی گونه های تو فشار می آورند دایمی نیستند.قلب خودت را بر ایشان اارزانی بدار، روزهایشان را از شادی پر کن، در خوشی و شادمانی معصومانه شان شریک باش که طفولیت جز روزی بیش نیست و با چشم بر هم زدنی از دست خواهد رفت❤