پنح سال نامزد بودیم و یک سال و نیمه عروسی کردیم.اولش باهم اوکی نبودیم بحث کلکل لج بازی.اما الان خوبیم.چیزی بخام نه نمیگه.تو خونه قربون صدقم میره و خوبه..البته یکم شکاکه و کلا روابطم یکم محدود میکنه ولی گلایه ای ندارم...یه عیب داره.که شده سوهان روحم.زبونش دست خودش نیست.مثلا داداشش نشسته یا خانوادش یا خانوادم..همه حرفی میزنه..همه جور شوخی ای باهام میکنه.یا راز تو خونه رو جلوبقیه میگه ...هرکار هم میکنم عوض نمیشه.میگه این حرفام شوخیه..عادتشه هر حرفی ک ب ذهنش رسید فوری میگه.منم جلو بقیه دعواش میکنم.یا توخونه...ولی درست نمیشه. چیکارکنم