تو عقدیم تا دیشب خونه مادرشوهرم بودم اونجا سر ی موضوع الکی بحثمون شد..باز دوباره بین مامانم و شوهرم بحث این شد کی اختیار منو داره! کی بگه من چیکار کنم کجا برم و نرم!
من گفتم بالاخره تو عقدیم پس طبیعیه ک بقیه هم نظر بدن! ولی میگه ن زن منی! قانون نگفته اختیار زنتو بده دست بقیه..
جلو مامانم جوری برخورد کرد ک واقعا ناراحت شدم و ب خاطر رفتارش خجالت کشیدم...
اه ب این دوران مزخرفی عقد
وای شوهر منم تو عقد اینجور بود میگفت دیگه زن منی کس حق نداره چیزی بت بگه غیر خودم
نمیدونم چجوری برخورد کرده جلو مادرتون ولی راس میگه اختیار زن با شوهرشه عزیزم این چیزارم عمومی نکن بعدا برا خودت دست میگیرن
ی اجازه ی کوچولوءه دیگه مرگ ک نیست اونم خیالش راحتر میشه
وای من از دوران عقدم متنفرم گیر کرده بودم بین شونصد نفر 😓😓😓😓
وای منم. شوهرم میگفت بایدبگی متاهلی بابام میگفت نه مجردی. وکلی مسائل دیگه
خرجتو میده .. ماهیانه میده .. همه مخارجت با اونه ؟
اگر آره
درست گفته همسرت...
اونوقت اینا ک رگ غیرتشون خوب باد میکنه پول و اینام میدن یافقط همون رگ غیرته...
دیشب پیام داد ک حق داری ناراحت بشی بالاخره مادرته!
خوشم نمیاد باهات بحث کنم، امشب واسه اولین بار اینجوری از پیشم رفتی..ی جوری نگام کردی ک از خودم بدم اومد..
حالا از صبح زنگ نزده فکر میکنه خوابم طبق معمول من بیدار میشدم بهش زنگ میزدم امروز زنگ بزنم یا قهر باشم؟😕😕
ولش کن بد عادتش نکن اون باید بیاد منت کشی زن گرفته برده ک نخریده
یبار قرار بود بریم بیرون همه یجا میرفتیم شوهرم میگفت باید بیای با من بابام میگفت نه بیا با من آخرش نرفتم موندم خونه دیوونم کردن بعدش شوهرم برگشت
منم از دوران عقد بدم میاد سخت گذشت ولی خب گذشت
شما ديگ كي هستين من يارو دوس پسرم بود اختيارم بااون بود اب نميخوردم بي اجازه ش البته الان نامزد كرديم
