2733
2739
سلام بچه ها، من تازه مهاجرت کردم. خیلی استرس دارم. نی نی دوممو این جا بدنیا آوردم....خیلی حال روحی مساعدی ندارم. خیلی اضطراب می گیرم. کوچیکترین چیزی اذیتم می کنه و بهم می ریزم و فشارم می ره بالا و سر درد و گیجی می گیرم. بهم روزی یه پرانول و دو تا کلرودیازپوکساید دادن. تا حالا این قرصها رو خوردین؟ اثری داشته؟ کمکتون کرده؟
همش تصور اتفاقات بد دارم. مثل مرگ مامان بابام تو ایران، مریض شدن بچه هام، ترس از اینکه خودم مریض بشم....خیلی استرس زیادی دارم می کشم...ایران بودم خیلی قوی بودم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740
من وسواس فکری شدیدی دارم. همش نگران مرگ یا بیماری اعضای خانوادمم.... اینجا حیلی زندگی و امکانات رفاهی برای بچه هام بهتره. شوهرمم کار خوبی داره ولی دوست دارم برگردم پیش مامان بابام باشم. حس می کنم اگه پیششون نباشم ممکنه چیزیشون بشه. البته سن زیادی ندارن ولی خب من این طوریم دیگه:(((
عزیزم خودتو اذیت نکن. پرانول بخور خیلی خوبه. پوکساید بد نیست ولی برای بعضی ها سرگیجه و منگی میاره....من مدتی افسردگی داشتم پوکساید می خوردم داشتم می مردم.... به جای این کارا سعی کن ریلکس باشی عزیزم. افکارتو درست کن. فشار خون و استرس و اینا همه برطرف میشه
من فشارهای زیادی تو زندگیم داشتم. از همسر اولم جدا شدم، این جدایی خیلی بهم ضربه زد، بعدشم دوباره ازدواج کردم و مهاجرت. حس می کنم به خانواده ام خیلی ضربه زدم....از این فکرا حالم بد میشه و فشارم می ره بالا
عزیزم درکت می کنم. شرایطتت طبیعیه و بالاخره همه اینا باعث استرس می شه ولی من دوستی دارم که با روحیه دادن به خودش و ایمان قوی به خدا و بهبودیش در عین این که دیالیز می شه هیچ کدوم از داروهایی رو که دیالیزی ها باید مصرف کنن استفاده نمی کنه. می ره ورزش، شنا، سفر...هیچ کس نمی فهمه این آدم دیالیز می شه.... همه ی این ها رو با فکر کردن درست به دست آورده....دکترش می گه تو یه معجزه ای...در عوض من آدمهایی رو می شناسم دور و برم که یه فشار خون ساده یا مثلاً مشکلات کوچیکی مثل میگرن و سردرد دارن ولی انقدر بهش بها می دن و جدیش می گیرن که واقعاً مشکلاتشون جدی شده و همش باید تحت نظر باشن...حتی دیگه سفرم نمی تونن برن چون ترس وجودشونو فرا گرفته.... به نظر من با روحیه دادن به خودت می تونی از شر دارو هم راحت بشی
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران ...
مانیا جون منو که یادتونه چه قدر شجاع بودم. من واقعاً آدم با روحیه ای بودم. نمی دونم چرا این طوری شدم.... به قول شما باید روی خودم کار کنم. بله...آدمایی رو که می گین دیدم و می دونم چه قدر بعضی ها قوین
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز